پیدایی اپل
سال 1976 ،من 21 ساله ، وزنیاک 25 ساله بود؛ و شرکت رایانه ای اپل در پارکینگ خانواده ی ما توسط من و وزنیاک بنیان گذاری شد. برای تأمین بودجه اولیه کار، من فولکسواگن خودم، وزنیاک ماشینحساب پیشرفته موردعلاقه اش را فروخت، از این فروش 500 دلار جمع کردیم و هدف اولیه ما فروش مدارهای الکترونیک بود، اما زمان زیادی نگذشته بود که شروع به ساخت کامپیوترهای شخصی کردیم.
اسم شرکت را اپل گذاشتیم(ما چیز دیگری به ذهنمان نرسید) ، آن زمان من در رژیم گیاهخواری ای بودم که فقط سیب میخوردم . اعتقاد شدیدی به توانایی های این میوه داشتم و کم کم خودم را با آن یکی میدانستم . سیب دستم بود و همین باعث شد که اسم شرکتمان را اپل بگذاریم.
به نظرم این نام «زنده و شوخ و آرامبخش» بود.
اولین خروجی این شرکت اپل 1بود، قیمت این رایانه که در سال 1976 معرفی شد، 666 دلار و 66 سنت بود.
در 1977 ، اپل 2نیز راهی بازار شد .
در سال 1983 با به چالشطلبیدن جان اسکالی که یکی از مدیران پپسی کولا بود، او را تطمیع کردم که بهعنوان مدیرعامل اپل کار کند. به اسکالی گفتم :
میخواهی که باقی زندگیات را به فروختن آب شکر بگذرانی، یا میخواهی شانس این را داشته باشی که دنیا را عوض کنی؟
اما دو سالی بیشتر از همکاری من و اسکالی نگذشته بود که بین ما کشمکش به وجود آمد.
من به اسکالی گفتم که برای اپل و هدایتش مناسب نیست، اسکالی هم از همه مدیران اپل خواست تا بین من و او یکی را انتخاب کنند و آنها به اسکالی رای دادند.
در نتیجه من اپل را ترک کردم .
در سال ۱۹۸۵ رییسجمهور رونالد ریگان، مدال ملی فناوری و نوآوری را به استیو جابز و استیو وزنیاک به خاطر معرفی و گسترش کامپیوتر شخصی اهدا کرد.
نکست
1985 یعنی همان سال که اپل را ترک کردم .نکست با سرمایه هفت میلیون دلار تاسیس شد. در سال 1989 کامپیوتر قدرتمندی به نام ورک استیشن را ساختم.
اگر چه نکست قادر به فروش ورک استیشن در حجم بالا نشد، اما این کامپیوتر دارای ویژگی بارزی بود، اولین مرورگر وب بر روی آن ساخته شد، نرم افزار کامپیوتر نکست به عنوان مبنای سیستم عامل مکینتاش های امروزی و آیفون میباشد.
شرکت نکست بعد از هدردادن میلیونها دلار از سرمایه ، سرمایهگذاران تولید کامپیوتر را رها میکند و بهجای آن بیشتر بر فروش و توسعهٔ سیستمعامل نکستاستپ و توسعهٔ فناوری شئگرا تمرکز میکند. نکستاستپ سیستمعاملی بود که برای کامپیوتر نکست به وجود آمده بود و بعدها به پلتفرم ایکس86 پورت شد.
من معمولاً برای بازاریابی محصولات نکست به حوزههای دانشگاهی و علمی روی میآوردم چرا که فناوریهای جدید موجود در این محصولات، بدیع و آزمایشی بود و هنوز به شکل نهایی و بالغ نرسیده بودند. از این دسته محصولات میتوان به هستهٔ ماک، تراشهٔ پردازش سیگنال دیجیتال و پورت اینترنت توکاراشاره کرد.
رایانهٔ نکست کیوب به عنوان یک کامپیوتر بینشخصی به وجود آمد که به نظرم اولین قدم پس از ایجاد کامپیوتر شخصی بود.
در 20 دسامبر 1996 شرکت اپل، نکست را به مبلغ 429 میلیون دلار خرید. طی این معامله من، مجددا به اپل بازگشتم.
دوباره اپل
پس از برکناری جیل آملیو در ژانویه سال 1997 من عملا مدیرعامل اپل شدم. اما این سمت را به طور دائم نپذیرفتم. طی یک تغییر سازمانی در همان ماه، بیشتر اعضای هیات مدیره اپل تغییر کردند. پس از تشکیل جلسه توسط اعضای هیاتمدیره جدید، من به سمت مدیر عامل موقت منصوب شدم.
در ماه مارس سال 1998 برای تمرکز اپل بر سوددهی، فورا تعدادی از پروژهها مانند نیوتن، سایبر داگ و اپن داک را لغو کردم.پس از خرید نکست توسط اپل و رجعت دوباره من، تکنولوژی نکست، راهش را به سوی محصولات اپل باز کرد. این تکنولوژی به عنوان مبنای توسعه سیستمعامل مک اواس ده، فروشگاه اپل و فروشگاه آیتیونز به کار گرفته شد. همچنین یکی از محصولاتی که در ابتدای ورودم اقدام به توسعهٔ آن کردم، آیمک بود. یک محصول تجاری که تاکید شرکت را بر طراحی نشان میداد.
هنگام معرفی آیپد در نهایت پس از دو سال و نیم خدمت در اپل، در مک ورلد اکسپو سال 2000، واژه موقت را از عنوانم حذف کردم وتحت عنوان مدیر عامل دائم اپل شناخته شدم.
از اتفاقات مهم پس از این مساله در اپل میتوان به پردهبرداری از فروشگاه موسیقی آیتیونز در سال 2003، معرفی آیپاد در سال 2001، آیفون در سال 2007 و آیپد در سال 2010 اشاره کرد.
نسل اول آیمک
آیمک اولین محصول طراحی شده حاصل از همکاری من و جاناتان آیو است که موفقیت بزرگی هم برای ما به حساب میآمد. رایانه رومیزی که در ماه مه سال 1998 برای استفاده خانگی به بازار عرضه شد. من اصرار داشتم که این محصول باید محصول کاملی باشد و بتوان آن را به راحتی راهاندازی کرد. محصولی متشکل از کیبورد، مانیتور و کیس، که درست پس از درآمدن از جعبه بتوان از آن استفاده کرد.
این رایانه با قیمت 1299 دلار عرضه شد و در شش هفته اول 278000 عدد از آن به فروش رفت.
در تاریخ عرضه محصولات اپل، این محصول یکی از بالاترین سرعتهای فروش را داشت و مهمتر اینکه 32 درصد از فروش آن مربوط به کاربرانی میشد که رایانه را برای اولین بار خریدهاند و 12 درصد دیگر نیز قبلا از کاربران ویندوز بودهاند.
والت دیزنی
در سال 1986 یک گروه گرافیکی را از بخش گرافیک کامپیوتر لوکاس فیلم خریدم. این شرکت که بعدها آن را پیکسار نامیدم، توانست فیلمهای انیمیشن موفقی بسازد. در سال 2006 شرکت والت دیزنی، پیکسار را خرید. پس از این معامله بود که من به عنوان سهامدار اصلی والت دیزنی شناخته شدم و به عضویت هیئت مدیره آن درآمدم.
نسل اول آیپاد
در پاییز سال 2000، شروع به طراحی یک پخشکننده موسیقی قابل حمل کردم. علاقه خاصی به این پروژه داشتم، من همیشه طرفدار موسیقی بودم. زمانیکه پروژه آغاز شد، من غرق در پروژه شدم. خواسته اصلی من سهولت بود.
تونی فادل میگفت:
زمانهایی بود که ما درباره مشکل رابط کاربری به مغز خود فشار آورده بودیم و فکر میکردیم همهٔ گزینهها را درنظر گرفتهایم، و جابز میگفت: آیا به این فکر کردهاید؟ او مشکل یا رویکرد را مجددا تعریف میکرد و مشکل کوچک ما برطرف میشد.
اپل گزارش داد که تا اکتبر 2011، تعداد 300 میلیون آیپاد در سرتاسر جهان فروخته شد.آیپاد وسیلهای بود که اپل را از یک تولیدکننده کامپیوتر به باارزشترین شرکت جهان تبدیل کرد.
نسل اول آیفون
در مکورلد ژانویه 2007 آیفون را اینطور معرفی کردم:
امروز ما قصد داریم سه نوع محصول انقلابی از این دسته را معرفی کنیم.
اولین محصول یک آیپاد با صفحه نمایش پهن با کنترلهای لمسی است.
دومی یک دستگاه تلفن همراه انقلابی است.
و سومی یک ابزار ارتباطات اینترنتی است.
اینها سه وسیلهٔ جداگانه یا مجزا نیستند، بلکه یک دستگاه است که ما آن را آیفون مینامیم.
پس از عرضه آیفون، برخی از طرفداران به اندازهای به من تبریک میگفتند و خوشحال شدهبودند که گویی عیسی مسیح را ملاقات کردهاند و میخواهند از وی انجیل مقدس بخرند.
تا پایان سال 2010، اپل 90 میلیون آیفون فروخت و بیش از نیمی از سود حاصل در بازار تلفن همراه را به خود اختصاص داد.
نسل اول آیپد
در سال 2007، زمانی که ایدههایی درباره یک نتبوک ارزانقیمت را در سر میپروراندم، پروژه تبلت، برایم به پروژهای جدی تبدیل شد. در یکی از جلسات ایده پردازی تیم اجرایی در یک دوشنبه، ایوه این سوال را مطرح کرد که:
«چرا دستگاهها باید کیبوردی داشته باشند که به صفحه لولا شود؟ این طرح گرانقیمت و ضخیم است، میتوانیم با استفاده از یک رابط چند لمسی، کیبورد را روی صفحه تعبیه کنیم.»
ایده ی نابی بود من هم موافقت کردم. بنابراین منابع به جای طراحی یک نتبوک در جهت تسریع پروژه تبلت جهتدهی شدند. در ابتدا قصد داشتم که در آیپد از چیپ اتم که اینتل در
حال ساخت آن بود استفاده کنم، اما در نهایت تصمیم گرفتهشد در آیپد از پردازندهای بر اساس معماری اِی آر ام استفادهشود.
پس از عرضه محصول در ژانویه 2010، اپل در کمتر از یک ماه، یک میلیون آیپد فروخت. این سرعت فروش دوبرابر سرعت فروش آیفون بود. تا ماه مارس 2011، نه ماه بعد از عرضه آن، 15 میلیون دستگاه فروخته شده بودند. این تا حدی موفقترین عرضه یک کالای مصرفی در تاریخ بود.
اپل استور
از این مساله که کنترل امور، به خصوص زمانی که امکان تاثیرگذاشتن بر تجربه مشتری وجود داشت را واگذار کند، متنفر بودم. اما با مشکلی مواجه شدم، من قسمتی از فرآیند کار را تحت کنترل نداشتم.
تجربه خرید یک محصول اپل از یک فروشگاه
اکثر فروشندهها در فروشگاههای زنجیرهای، دانش و انگیزه لازم جهت توضیح ماهیت متفاوت محصولات اپل را نداشتند.خوب تنها چیزی که برای فروشنده اهمیت داشت 50 درصد پورسانتش بود. سایر کامپیوترها تقریبا نام و علامت تجاری نداشتند، اما محصولات اپل با ویژگیهای نوآورانه و نیز قیمت بالاتری عرضه میشدند. دوست نداشتم که یک آیمک در یک قفسه فروشگاه بین یک دل و یک کامپک قرار داشته باشد و یک فروشنده بیدانش ویژگیهای هریک از آنها را از بر بگوید.
سرمان کلاه رفتهبود، مگر اینکه راهی برای رساندن پیاممان به مشتری پیدا میکردیم!
در جولای سال 2011، یک دهه پس از افتتاح اولین فروشگاه اپل، شرکت 326 فروشگاه را نیز افتتاح کردهبودیم. درآمد متوسط سالیانه هر فروشگاه 34 میلیون دلار بود و میزان کل فروش خالص در سال 2010 نیز 9.8 میلیارد دلار. اما اهمیت فروشگاهها از این هم فراتر بود. آنها به طور مستقیم 15 درصد کل درآمد اپل را تامین میکردند.
آی تیونز
در اوایل سال 2002، اپل با چالشی جدید مواجه شد. اتصال یکپارچه بین آیپاد، نرمافزار آیتیونز و رایانه، مدیریت موسیقیهای موجود را آسان میکرد، اما برای فراهم کردن و تهیه آهنگ جدید باید از این محیط بسیار راحت خارج میشدید و یک سیدی خریداری میکردید و یا آهنگها را به شکل آنلاین دانلود میکردید. مورد دوم معمولا به معنای هجوم به مراکز مشکوک اشتراک فایلها و خدمات تکثیر غیرمجازبود. بنابراین سعی میکردم روشی بهتر را برای دانلود آهنگ به کاربران آیپاد ارائه دهم که راحت، مطمئن و قانونی باشد. صنعت موسیقی نیز با چالش مواجه شد. این صنعت از بیماری خدمات تکثیر غیرمجاز نظیر نپستر، ناتلا، گروکسترو کازا که مردم را قادر میساخت تا آهنگهای رایگان تهیه کنند و باعث شده بود که فروش قانونی سیدیها در سال ۲۰۰۲ حدود ۹ درصد کاهش پیداکند، متضرر و خسته شده بود.
میتوانستم به راحتی تصمیم بگیرم که اجازه تکثیر غیرمجاز آهنگها را صادرکنم.
موسیقی رایگان به معنای آیپادهای ارزشمندتر بود
با این وجود چون واقعا موسیقی و هنرمندانی که آنها را خلق میکردند، دوست داشتم با آنچه که دزدی محصولات خلاقانه می نامم، مخالفت کردم. بنابراین اقدام به ساخت فروشگاه آیتیونزکردم و پنج شرکت برتر ضبط موسیقی را ترغیب کردم تا اجازه دهند که نسخههای دیجیتالی آهنگهای آنها در آن محل به فروش برسد. پیشنهادم این بود که آهنگهای دیجیتالی با قیمت 99 سنت فروخته شوند. خریدی آسان و فوری. فروشگاه آیتیونز تا فوریه سال 2006، حدود یک میلیارد آهنگ بهفروش رساند.
من با معرفی آیتیونزاستور صنعت موسیقی را نجات دادم.
من عاشق بیتلز ها بودم
مدل من در تجارت بیتلز است. آنها گروهی بودند که مانع انرژی منفی یکدیگر میشدند و یکدیگر را به تعادل میرساندند. عملکرد جمعی آنها بالاتر از جمع تک تک افراد گروه بود. کارهای بزرگ در کسب و کار، نه به واسطه توانمندیهای فردی، بلکه با عملکرد تیمی به سرانجام میرسد.
ما بیتلز را دوست داریم و مفتخر و هیجان زده هستیم از این که ورود آنها را به آیتیونز خوشآمد بگوییم. راه سخت و پرپیچ و خمی بود که به آن رسیدیم. از بیتلز و ایامآی متشکر هستیم. هماکنون رؤیایی را که از 10 سال پیش و در زمان آغاز آیتیونز داشتیم، محقق شد.
کنارهگیری
نامه استعفا
من همواره به شما گفته بودم اگر روزی بیاید که نتوانم وظایف خود را بهعنوان مدیرعامل اپل ایفا کنم، شما نخستین کسانی خواهید بود که از این موضوع مطلع خواهید شد. متأسفانه چنین روزی فرارسیدهاست.
من معتقدم اپل خلاقترین و درخشانترین روزهای خود را پیش رو دارد.
استیو پاول جابز
در اوت 2011 از سمت مدیرعاملی اپل استعفا دادم. تیم کوک، از مدیران ارشد اپل، مدیرعامل شد و من به عنوان رئیس هیأتمدیره انتخاب شدم.پس از استعفای من، سهام اپل در عرض تنها چند ساعت به میزان ۵ درصد افت کرد.
اتومبیلم را پلاک نمیکنم !
چون بعضی اوقات مردم مرا دنبال میکنند و اگر پلاک داشته باشم آنها میتوانند محل زندگیام را پیدا کنند. اما الان با وجود نقشههای گوگل این کار در حال منسوخ شدن است. پس در واقع حدس میزنم فقط به این دلیل است که نمیخواهم، و در این راه یک حفره در قانونگذاری وسایل نقلیه وجود دارد که من را مجاز به انجام این کار میکند، صاحب اتومبیل با یک برند جدید حداکثر به مدت 6 ماه مجاز به استفاده از اتومبیل بدون پلاک میباشد !
من با یک شرکت اجازه اتومبیل قراری داشتم که مرسدس نقره ای خودم را هر شش ماه با یک نمونه مشابه تعویض میکردم و از این طریق میتوانستم ماشینم را پلاک نکنم.
تشخیص بیماری مرگ بار
در اکتبر2003 بیماری من تشخیص داده شد ، سرطان لوزالمعده!
دکتر شدیدا تاکید به عمل داشت، اما من واقعاً نمیخواستم بدنم را بشکافند، برای همین سعی کردم بفهمم که آیا راههای دیگری جواب میدهند یا نه؟
نه ماه مقاوت کردم و ژانویه 2004 اسکن کت نشان داد که تومور رشد کرده است و دکتر این اتفاق را به پای لجاجت و یکدندگی من نسبت به عدم رضایتم برای جراحی گذاشت.
این احتمال را میداد که تومور گسترش پیدا کرده باشد و پخش شده باشد اما راهی جز عمل نمی دید در نهایت در 31 ژانویه 2004 در مرکز پزشکی دانشگاه استنفورد تحت عمل جراحی قرار گرفتم.
نظر استیو درباره مرگ
اعتقادم به خدا پنجاه پنجاهاست. در بیشتر زندگیام، احساس میکردم باید حیاتی بیشتر از آنچه در مقابل چشمان ماست وجود داشتهباشد. من دوست دارم فکر کنم که بعد از مرگ چیزی باقی میماند. این عجیب است که همهٔ تجربه و اندک خردمندی که کسب شده، از بین برود. واقعاً دلم میخواهد که بعد از مرگ چیزی باشد شاید مثل یک کلید روشن و خاموش. کلید را میزنی و رفتهای. شاید به خاطر همین است که دوست ندارم محصولات اپل کلید روشن و خاموش داشته باشند.
هیچکس دوست ندارد بمیرد. حتی کسانی که دوست دارند به بهشت بروند، دوست ندارند بمیرند تا به بهشت برسند. با این حال مرگ مقصد نهایی همه ماست که کسی تاکنون نتوانسته از آن فرار کند.
همین که فکر میکنم به زودی میمیرم، مهمترین ابزاری است که کمکم میکند بهترین گزینهها را انتخاب کنم.
کم حقوق ترین مدیر ارشد عملیاتی
از سال 1997 تا زمان مرگ با دستمزد یک دلار در سال در سمت مدیرعامل برای اپل کار میکرد و سالهای زیادی هیچ پاداشی هم به او تعلق نگرفت. این مساله باعث شد نام او بهعنوان کم حقوقترین مدیر ارشد عملیاتی در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شود. البته در مواردی هم از زحمات او با هدایای ارزشمندی تقدیر شد. نظیر جت تجاری 90 میلیون دلاری گلفاستریم و پرداخت مخارج سفر او، که این مبلغ در سال 2010 حدود 248000 دلار بود.
تبلیغات اپل
گاه دیده شده که در تبلیغات محصولات اپل عینا از جملات خود استیو جابز استفاده شده است:
آنها نسل بشر را رو به جلو پیش میبرند
به افتخار دیوانهها، سرکشها و دردسرسازان. کسانی که دنیا را جور دیگری میبینند. ممکن است بعضیها آنها را دیوانه پندارند، ولی به چشم ما نابغهاند. چون دنیا را همانهایی تغییر میدهند که آنقدر دیوانهاند که فکر میکنند از پس این کار بر میآیند.
اپل برای کسانی است که دید وسیعی دارند و فقط نوک انگشتانشان را نمیبینند و میخواهند از کامپیوتر استفاده کنند تا به کمک آن دنیا را تغییر دهند.
مرگ جسمی استیو
او در تاریخ چهارشنبه 5 اکتبر 2011 در سن 56 سالگی درگذشت .
خانواده جابز در بیانیه ای چنین اعلام کردند :
استیو در آرامش از دنیا رفت …
مرگ او توسط وب گاه اپل چنین اعلام شد :
ما عمیقاً غمگین هستیم که اعلام کنیم که استیو جابز امروز درگذشت. استعداد، علاقه و انرژی استیو منبع نوآوریهای بی شماری بود که زندگی همه ما را بهبود و غنا بخشید. جهان به خاطر وجود استیو به مراتب بهتر شد. بزرگترین عشق وی همسرش لاورن و خانوادهاش بودند…
و صفحهٔ اول وبگاه به عکسی سیاه و سفید از وی اختصاص یافت و آدرس ایمیلی نمایش داده شدهبود که عموم مردم بتوانند خاطرات و پیامهای تسلیتشان را به اشتراک بگذارند.
پیام تسلیت باراک اوباما
استیو یکی از بزرگترین نوآوران آمریکا بود. او آنقدر شجاعت داشت که طور دیگری بیاندیشد، آنقدر جسارت داشت که بداند میتواند جهان را تغییر دهد، و آنقدر استعداد داشت که آن را عملی کند. او با ساختن یکی از موفقترین شرکتهای جهان از پارکینگ خانهاش، روحیه خلاق آمریکایی را به نمایش گذاشت. او با شخصی کردن کامپیوترها و قرار دادن اینترنت در جیب ما، انقلاب اطلاعات را نه تنها قابل دسترسی بلکه شهودی و لذت بخش کرد… استیو دوست داشت بگوید هر روز را طوری زندگی میکند که انگار آخرین روز زندگی اش است. به همین خاطر، او زندگی را دگرگون کرد، بعضی صنایع را از نو تعریف کرد، و به یکی از نادرترین دستاوردها در تاریخ بشر دست یافت. او شیوه دیدن جهان برای هر یک از ما را عوض کرد. جهان یک انسان صاحب بینش را از دست دادهاست و شاید هیچ تعریفی بالاتر از این نباشد که بخش بزرگی از جهان از طریق دستگاهی که او اختراع کرد از درگذشت او آگاه شد. باراک اوباما و میشل اوباما، با لورن، همسر آقای جابز و خانواده او و همه کسانی که او را دوست داشتند، ابراز همدردی کردند.
پیام تسلیت بیل گیتس
پس از ابراز ناراحتی و پیام تسلیت او و همسرش ملیندا به خانواده و دوستان جابز، در ادامه بیانه آمدهاست که او و جابز نخستین بار ۳۰ سال پیش با یکدیگر دیدار کردند و در بیش از نیمی از عمرشان با هم همکار و رقیب و دوست بودهاند. جهان به ندرت شاهد شخصی بودهاست که مانند جابز بر او تأثیرگذار بوده باشد و این تأثیرات را نسلهای زیادی حس خواهند کرد. این افتخار بسیار بزرگی بود برای کسانی که آنقدر خوششانس بودند که با او کار کنند. دلم برای او تنگ خواهد شد.
پیام تسلیت مارک زاکربرگ
استیو! از تو به عنوان یک آموزگار و یک دوست سپاسگزارم. از تو به خاطر نشان دادن شیوه تغییر جهان به وسیله محصولاتت نیز، سپاسگزارم.
پیام تسلیت پل آلن
ما یک انسان پیشتاز منحصر به فرد در زمینه فناوری را از دست دادیم. کسی که میدانست چگونه محصولات بزرگ متعجب کننده را بسازد.
پیام تسلیت مایکل بلومبرگ
امشب آمریکا نابغهای را از دست دادهاست که از او به مانند ادیسون و انیشیتن یاد خواهد شد. در طی چهار دهه پیش، جابز توانایی دیدن آینده را داشت و آینده را، خیلی پیش از بیشتر مردمی که توانایی دیدن افق را دارند، به زندگی آورد.
پیام تسلیت مایکل دل
امروز دنیا یک رهبر صاحب بینش، صنعت تکنولوژی یک افسانهٔ اسطورهای، و من یک دوست و یار را از دستدادم. میراث جابز به یاد نسلهای بعد خواهدماند.
پیام تسلیت جری براون
استیو جابز یک مبتکر کالیفرنیایی بود که به ما نشان داد که چگونه یک ذهن مستقل و خلاق میتواند کارهای بزرگ انجامدهد. عده کمی هستند که میتوانند چنین تأثیری در زندگی ما داشته باشند. آنه و من با همسر استیو و همه خانوادهاش همدردی میکنیم.
لینک کوتاه: