گاراژِی که زادگاه آمازون شد ؛ جفری بیزوس 1)

0
873

جفری پرستون ، جف بیزوس !
12 ژانویه 1964 در آلبو کرکی ، نیو مکزیکو به دنیا آمدم .

Jeff-Bezos-0|کالاسودامادرم زمان تولد من ، کم سن و سال بود ، یک ساله بودم که پدر و مادرم دیگر قادر به ادامه رابطه باهم نبودند و در همان نوزادی من، از هم طلاق گرفتند.

این طور که از مادرم شنیدم شرایط سختی را میگذراند ، سن کمش ، بی کسی و بی خانمانی و کودکی من ، سبب شد که چهار سال بعد از جدایی ، با یک کوبایی که برای تحصیل به آمریکا مهاجرت کرده بود ازدواج کند ، پدرخوانده ی من که بعد از پایان تحصیل با عنوان مهندس در شرکتی به نام اکسون استخدام شد .

مدتی گذشت و شرایط خانواده به لحاظ عاطفی در وضعیت مساعدی بود و من با دو شعار از جانب والدینم رشد میافتم ، صرفه جویی و اجرای سریع ایده ها ! این دو مولفه که چندی بعد از بزرگترین عوامل موفقیت ، و از شاخص های شخصیتی من شناخته شد .

خانواده تصمیم به مهاجرت گرفت ، نقل مکان کردیم و دوران جوانی من در میامی شکل گرفت ،آنجا توانستم گاراژ خانه را به یک آزمایشگاه و تجهیزات مفتول های اطراف خانه تبدیل کنم ، در دوران دبیرستان بود که اولین کسب و کار خود را در یک کمپ آموزشی تابستانی تحت عنوان ” موسسه رویایی ” که برای تعلیم دانش آموزان چهارم ، پنجم و ششم بود، شروع کردم.

Jeff-Bezos-0|کالاسودادانشگاه را با رشته ی فیزیک آغاز کردم اما چندی نگذشته بود که توانستم رشته ی مورد علاقه ام یعنی علوم کامپیوتر و مهندسی برق را بیابم ، آنچه از کودکی دوستدارش بودم و در دانشگاه پرینستون مشغول به تحصیل شدم .در سال 1986 توانستم به عنوان دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل شوم.

بعد از پایان تحصیل در چندین شرکت شروع به کار کردم ، یکی از این شرکت ها فیتل نام داشت ، که حوزه ی فعالیتش پیاده سازی شبکه های کامپیوتری بود ، شرکت دیگری که در آن فعالیت کردم ، شاو بود، شاو شرکت سرمایه گذاری بود ، شاو برای من دو حُسن داشت ، اول آشنایی ام با مکنزی ، که چندی بعد باهم ازدواج کردیم و بعد ، انتخابم به عنوان جوانترین نائب رئیس این شرکت درسال 1990  ، شغلم بسیار سود آور بود اما سودایی بزرگتر در سر داشتم ، پس از شاو استعفا دادم ، دقیقا 30 ژوئن 1994!

 

Jeff-Bezos-With-His-Wife-1|کالاسودابه همراه مکنزی از نیویورک تا سایتل را با ماشین شخصیمان نقل مکان کردیم ، و در طول تمام مسیر که مکنزی راننده ی آن بود ، من طرح تجاری سی صفحه ای آمازون را در همان ماشین نوشتم ، سعی کردم در اجرای ایده ام هیچ تاخیری نکنم.

این فکر که از چندی پیش در ذهنم جوانه زده بود ،  چرا که متوجه شدم که شبکه جهانی وب رشد بی نظیری داشته ، این رشد در سال 1994 نسبت به سال قبل 23 برابر شده است.

ایده : ایجاد یک فروشگاه از راه دور .

شروع کرده بودم به تحقیق در زمینه ی شرکت هایی که کالاهایشان را از طریق پست و از راه دور ارسال میکردند . فهرستی از بیست شرکتی که در این زمینه فعالیت میکردند ، تهیه کردم و در طی این مطالعه دریافتم که در میان این خرید و فروش ها جای کتاب خالی است.

و تنها دلیلش عدم حضور کاتالوگ کامل از عناوین کتاب ها بود ، چرا که آنها بسیار متنوع بودند ، و تهیه ی کاتالوگی جامع از آن ها مستلزم هزینه ی گزاف بود که بتواند چند صد هزار صفحه عنوان کتاب شود .

آن زمان ها این گونه شرکت ها که کالاهایشان را با پست به دست مشتری میرساندند این گونه کار میکردند که کاتالوگ تهیه شده از محصولاتشان را برای مشتری ارسال میکردند ،

مشتری هم اگر محصولی را میخواست پس از انتخاب از کاتالوگ آن را سفارش میداد.

اینجا بود که به فکر ساخت یک وب سایت برای معرفی عناوین کتاب افتادم.

راه اندازی این وب سایت مزایای زیر را داشت :

-عدم نیاز به تهیه کاتالوگ فیزیکی

-کاهش شدید هزینه ها

-افزایش سرعت در عملیات خرید

-امکان تغییر روزانه ی کاتالوگ

و…

jeff-bezos-06|کالاسوداخطرناک ترین بخش ماجرا سرمایه گذاری روی یک پدیده ی جدید بود ، که اینترنت نام داشت ، آن زمان همه اینترنت را یک پدیده ی تفریحی و ارتباط جمعی میدانستند.

شروع به مطالعه و تحقیق و بررسی تجارت کتاب کردم ، در همایش سالانه ی کتاب فروشان شرکت کردم.

به خودم می بالیدم از اینکه چنان ریسک بزرگی میکردم که هیچ کس حاضر به انجامش نبود ، تمام پایه ی کار را روی چیز جدیدی به نام اینترنت میگذاشتم ، که معامله خطرناکی بود.

این ریسک از آنجایی بزرگ تر شد که مادر و پدر خوانده ام از ایده ام پشتیبانی کردند و تمام در آمد و پس اندازشان را که برای زمان بازنشستگیشان بود را به من سپردند تا ایده ام جان بگیرد.

برای شروع این بار هم در گاراژ خانه خودم و تنها با چهار نفر به عنوان کارمند آغاز کردم.

چندی بعد محیط کار به یک آپارتمان دو خوابه ارتقاع دادیم با تمام وجود باید صرفه جویی میکردیم . برای سال ها به جای خرید میزهای تجملاتی، دو قطعه چوب درهای قدیمی را به پایه ها متصل می کردیم و اینگونه میزهای مدیریتی می ساختیم.به نظر من صرفه جویی است که مسیر نوآوری را تضمین می کند.

cadabra|کالاسوداآبراکادابرا نامی بود که در ابتدا برای سایت انتخاب کردم ، به نوعی میتوان به ورد و طلسم معنایش کرد ، چیزی شبیه اجی مجی لاترجی ، اما دوستانم تمام تلاششان را کردند که من را قانع کنند که این نام مناسب نیست ، پس آمازون انتخاب شد ، نام بزرگترین رود جهان !

می دانستم که سایت کوچکم روزی ، به بزرگترین کتابخانه ی جهان مدل میگردد.

کافان ،برنامه نویس حرفه ای بود که با تمام قوا سعی در راضی کردنش برای استخدام در آمازون کردم. در 1995 اولین نسخه از وب آمازون روی شبکه قرار گرفت ،از سیصد نفر از دوستانمان در تست سایت کمک گرفتیم وپس از موفقیت ، از 16  ژانویه 1995 رسما آمازون کار خود را آغاز کرد.

در ابتدا تمام کارهای آمازون را من و مکنزی انجام می دادیم از پاسخ دادن به تلفن ها گرفته تا بردن کتاب ها برای اداره پست.

Jeff-Bezos-0|کالاسودایکی از توفیق های آمازون توجه رسانه ها در همان ابتدای تاسیس بود که باعث جلب مردم به آن شد ، از همان ابتدای کار مشخص بود که رشد خواهیم کرد ،  از همان آغاز کار مدام سعی میکردیم که سایت را با مشتریان وفق دهیم ، و بتوانیم تمام نیاز های آنان را بر آورده سازیم ، یکی از اولین ایده های ما ، خرید با یک کلیک بود !

بعد از آن بخش نظر سنجی خریداران!

در 1997 بود که فروش سهام آمازون از طریق سایت راه اندازی شد و این چنین بود که آمازون چونان رود به کشورهایی چون :

کانادا ، ژاپن ، انگلیس ، فرانسه

گسترش یافت. انچه در اولویت است ، بر آورده ساختن تمام نیاز ها و سلایق مشتریان است، این شعار همیشگی من است.

اینچنین بود که فروش کتاب هر روز با اقبال بیشتری روبرو شد، دیری نپایید که همه چیز عوض شد. ماشین ها و پست چی ها بودند که به انبارهای آمازون می رفتند تا بارها را دریافت کرده و به سرتاسر آمریکا ارسال کنند و دیگر خبری از کارهایی که من و مکنزی به تنهایی باید انجام میدادیم نبود. اکنون چندین و چند نفر بودند که برای ما و آمازون کار میکردند.

بدون هیچ تبلیغاتی در عرض سی روز در سراسر ایالات متحده آمریکا و چهل و پنج کشورخارجی توانستیم کتاب هایمان را بفروشیم، در طول دو ماه فروش سایت به بیست هزار دلار در هفته رسید.

در سال 1997 بود که میتوانم ادعا کنم آمازون به یک سایت مردمی بدل شده بود وما کم کم با ایمیل هایی مواجه شدیم که مشتریان درخواست فروش سی دی و لوازم خانگی نیز از آمازون میکردند.

بلافاصله دست به کار شدم و هر روز کالای جدیدی را به لیست آمازون اضافه میکردیم و چنین شد که این رود عظیم هر روز پر بار تر شد.

Jeff-Bezos-0|کالاسوداخوشحال بودم که با درآمد میلیون دلاری از فروش سهام، قرض پدر و مادرم را به خوبی می پردازم، آنها روی چیزی شرط بسته بودند که هیچ تصوری از آن نداشتند. من گفته بودم که شانس موفقیت آمازون فقط 30 درصد است ولی آنها به من اعتماد کردند و خوشحالم که جواب مثبتی از این کار نصیب شان شد.

سال 2000 (آغاز پدیده ی حباب اینترنتی که تا حدود سال 2002 دامنگیر کمپانی ها بود ) برای تمامی شرکت هایی که با اینترنت سر و کار داشتند ، آزمون سختی بود ،

خیلی ها از این گود بیرون رانده شدند ، و خیلی ها در حال دست و پا زدن بودند ، و گروهی ناچار به ادغام با چند شرکت دیگر شدند، آمازون نیز از این قاعده مستثنا نبود ، در این سال قیمت سهام آمازون افت شدیدی کرد و از صد و شش دلار دردسامبر سال 1999 به 41 دلار در سپتامبر 2000 رسید ، ما نیز به مرز ورشکستگی نزدیک بودیم ، ناچار 1300 نفر از کارمندان شرکت را کم کردم ، و کالاهایی که فروش کمی داشتند و یا سودآور نبودند را حذف ، شروع به بستن قراردادهایی برای خدمات بهتر به مشتریان و تسهیل حمل کالا کردم.

با این اقدامات نه تنها آمازون شکست نخورد بلکه در سال 2003 درآمد خالص ما به هفتاد وسه ممیز دو میلیون دلار رسید.

اکنون وب سایت آمازون 9 زبان مختلف را پشتیبانی می کند. علاوه بر این، آمازون در کشورهای مکزیک، انگلیس، هندوستان، فرانسه، کانادا، آلمان، ایتالیا، اسپانیا، استرالیا، برزیل، چین و ژاپن دفاتر رسمی دارد.

کشورهای سوئد، هلند، سریلانکا و لهستان هم در آینده به صورت رسمی به خانواده آمازون خواهند پیوست. آمازون برای کشورهای مشخصی هم خدمات حمل کالا با کشتی را ارائه می دهد. برای شرکتی مثل آمازون بیش از هر چیز جور بودن جنس ها اهمیت دارد.

کتابخوان و تبلت کیندل، فایر تی وی و فایر فون نمونه هایی از ورود آمازون به بازار فروش گجت ها هستند.

jeff-bezos-larger-kindle-fire|کالاسودا-برای اولین بار در سال 2007 بود که آمازون کیندل را منتشر کرد. کیندل ، کتابخوان دیجیتال دستی که مشتریان میتوانستند کتاب های منتخب خود را خرید ، دانلود و ذخیره کرده و آنها را مطالعه کنند.
امروزه بیش از 30 میلیون نفر از کیندل های آمازون برای مرور محصولات این فروشگاه استفاده می کنند؛ اما جهش اصلی آمازون با ارائه سرویس آمازون پرایم رخ داد. با این خدمت، کاربران آمازون با پرداخت 99 دلار برای یک سال، از خدمات متعددی برخوردار می شوند. از جمله تماشای رایگان فیلم ها به صورت آنلاین و تحویل کالاها به صورت رایگان و دو روزه. آمازون پرایم هم 2.5 میلیارد دلار در سال به حساب های شرکت واریز می کند

تقریبا از هر 10 آمریکایی که به اینترنت دسترسی دارد، شش نفرشان عضو آمازون هستند و از خدمات این مجموعه استفاده کرده اند.

چرا کتاب

-selling-books-jeff-bezos|کالاسودابه نظرم فروش کتاب بهترین و تنها انتخاب برای آن دوره بود. کتاب نیازی به بسته بندی های خاص نداشت. کالای معتبری بود و نیازی به جلب اعتماد مردم برای خریدنش نداشت

تبلیغات همیشه پول نمی خواهد !

مرزها نوآوری ها را می سازند. این بسیار واضح است. هنگامی که ما در اول کارمان سعی می کردیم که مشتری پیدا کنیم، پولی نداشتیم که به تبلیغ اختصاص دهیم. این یک محدودیت است؛ بنابراین برنامه ای درست کردیم که وب سایت های مختلف را قادر می کرد به راحتی به ما لینک بدهند. ما هم در ازای هر فروش به آنها سهمی از مبلغ معامله می دادیم. راهکار خرید با یک کلیک را معرفی کردیم و تلاش کردیم که همه به خرید اینترنتی علاقمند شوند. این کارها هیچ کدام به بودجه های هنگفت نیاز نداشت. تنها به تمرکز بر مشتری و خلاقیت نیاز داشت.

روش تصمیمگیری 80 سالگی

برای تصمیم گیری درباره هر چیزی یک روش ساده دارم. خودم را در 80 سالگی تصور میکنم . آن وقت اگر به نتیجه برسم که انجام ندادن آن کار در 80 سالگی ام باعث حسرتم شده، حتما تصمیم دیگری خواهم گرفت.

ایده یا اجرا ؟!

به نظر من ایده مهمترین بخش کار نیست. مهمترین بخش اجرای آن ایده است. باید کاری کنیم که ایده هایمان قابلیت اجرا شدن به بهترین صورت را داشته باشند.

عضویت
مطلع شدن از
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش همه دیدگاه ها