متاورس چالشهای منحصر به فردی را از منظر طراحی، محتوا و تجربه کاربری {UX} دارد که در هیچ جای دیگری وجود ندارد.
به گزارش کالاسودا و به نقل از venturebeat، طراحان شاغل در این صنعت نوپا این فرصت را دارند که معیارهایی برای چگونگی طراحی و دسترسی به متاورس در آینده ایجاد کنند.
پیش بینی میشود متاورس در ابتدای راه نیاز به استاندارد سازی صدا و حرکت دارد.
متاورس چالش منحصر به فرد نیاز به برقراری ارتباط با استفاده از دستورات صوتی و حرکات فیزیکی، از جمله ردیابی چشم را دارد.
تجربه فعلی ما در استفاده از صدا از طریق سیری و الکسا تنها بخش کوچکی از آنچه UX میتواند و باید در متاورس باشد، هست. طراحی در متاورس نیز هیچ محدودیتی در رابطه با محیط های اندازه مانند اندازه صفحه نمایش ندارد. این بدان معناست که طراحان هیچ مرزی نخواهند داشت و می توانند در هر دو منظر دو بعدی و سه بعدی ایجاد کنند.
طراح باید مهارتهای استوری بوردینگ خود را تقویت کرده تا تجربیاتی ایجاد کنند که در آن کاربران داخل اشیاء حرکت کرده و یا محیط اطراف خود را تغییر دهند.
از این طریق استوریها کامل شده و ضمن پیچیدهتر شدن، فضای کمی را برای تخیل باقی گذاشته و جاهای خالی پر میشود.
در همین حال کاربارن قادر میشوند دنیا را کاوش کرده وصداها را بشنوند،گویی واقعا آن را به صورت زنده تجربه میکنند.
به عنوان مثال کاربر شاید ویدئویی را از ورزشکار مورد علاقه خود بخواند اما حالا میتواند کنار وی باشد و حضور در یک بازی را تجربه کرده و یا با بازسازی دوران کودکی، تجربه متفاوتی را کسب کند.
اما در طراحی آواتار نیز باید نکاتی را مدنظر قرار داد، از جمله اینکه تا چه اندازه انسان باشد و تا چه اندازه کارتونی؟
آوارتارهای بیش از حد انسانی در مواقعی ترسناک شده و باعث بروز احساس ناراحتی میان ما میشود.
اینکه آیا آواتارها نماینده واقعی ما هستند و یا متنوع هستند نیز بحث دیگر است که در طراحی آنها مطرح میشود.
نکته مهم دیگر اعتمادسازی در طراحی است.
در حال حاضر کل دنیای متاورس به صنعت بازی و سرگرمی تعلق دارد اما اگر بخواهیم تجربه را به دیگر حوزهها گسترش دهیم، نیاز به رهبری در طراحی داریم.
باید به این سوال مهم جواب داد که ما میخواهیم در این دنیا زندگی کنیم و هر روز ساعتها وقت خود را صرف انجام مشاغل خود در آنجا کنیم؟
طراحان باید از یک الگو پیروی کرده تا دنیای جدید متاورس را راحت و امن نشان دهند.
الگوهای تاریک در UX که ماهیت مخربی دارند، زیان بار بوده و بار شناختی طاقت فرسایی را به کاربر منتقل میکنند.
چالش بعدی اینکه طراحان باید تعیین کنند که آیا این تجربیات در بالای واقعیت ما به عنوان واقعیت افزوده ظاهر شده یا کاربران به عنوان واقعیت مجازی به دنیایی متفاوت قدم خواهند گذاشت.
امکانات نامحدود است وای طراحان باید مراقب الگوهای تیره باشند که باعث فریب کاربران میشود.
مانند روزهای اولیه برای وب 2، با وب سایتهای شلوغ و تبلیغات، این پتانسیل در متاورس وجود دارد که تبلیغات پنهان در میان الگوهای تاریک، تلهای برای متاورسیها باشد و منجر به شکستن پیوند اعتماد میان پلتفرم و کاربر شود.
بدیهی است پس از رایج شدن متاورس، دنیای واقعی از بین نخواهد رفت و پذیرش از 0 تا 100 نخواهد بود، بلکه تدریجی خواهد بود. درست مانند زمانی که شروع به ایجاد تجربه برای موبایل کردیم، باید از خود بپرسیم – ارزش تجربه چیست؟ چگونه با تجربه متاورس رفتار کنیم؟ آیا این یک کپی از محصول در دنیای واقعی است یا کلا چیز دیگری است؟
لینک کوتاه: