کالاسودا-من ، مای یون هستم .
مطمئنم تعداد کسانی که من را با این اسم میشناسن خیلی کم باشه ، اما کمتر کسی را میشه
این روزها پیدا کرد ، که اسم سایت علی بابا به گوشش نخورده باشه ، خوب این کسیکه
الان داره باهاتون صحبت میکنه ، موسس علی باباست.
و اسمی که شما از من میشناسید جک ما !
من 10 سپتامبر 1964 در شهری به نام ژجیانگ، درشرق چین به دنیا اومدم.
از زمانی که کودک بودم شرایط بسیار سخت بود ممکنه باور نکنید اما در شهری که من زندگی میکردم فقط یک مدرسه راهنمایی وجود داشت ، اما آنقدر وضعیت بدی داشتم که من را قبول نمی کردند،من سه مرتبه در آزمون ورودی دانشگاه رد شدم ، من بارها در آزمون های زیادی رد شدم حتی بعضی از آن ها خنده دار هستند ، من دو مرتبه در یک آزمون اصلی در دبستان رد شدم و همچنین دو یا سه مرتبه در آزمون های راهنمایی رد شدم .
من ده مرتبه برای پذیرفته شدن در دانشگاه هاروارد هم اقدام کردم اما هر ده مرتبه رد شدم ، فکر میکنم زمانیکه از دانشگاه فارغ التحصیل شدم و قبل از آن سه سال تلاش کردم تا پذیرفته شوم.
تصمیم گرفتم دنبال کار بگردم و سی مرتبه در مصاحبه مشاغل مختلف رد شدم .
حتی زمانی که کی اف سی در چین شعبه افتتاح کرد ، از بیست و چهار نفری که برای شغل اقدام کردند ، بیست و سه نفر پذیرفته شدند اما نفر بیست و چهارم که من بودم رد شدم ، تنها به این دلیل که من قد کوتاهی دارم و جسمه ام ریزه !
در میون تمام این ناکامی ها ، دوچرخه ام را برمیداشتم و به هتلی که در نزدیکی خونه ام بود میرفتم ، من مسافرهای انگلیسی زبان را بدون دریافت هیچ دستمزدی فقط برای اینکه بتوانم ازآنها زبان انگلیسی یاد بگیرم به اطراف میبردم و جاهای دیدنی را نشانشان میدادم ،
این کار رایگان نُه سال زمان برد اما در ازای آن من توانستم به زبان انگلیسی مسلط بشوم.
و دوستی انگلیسی زبان پیدا کنم که نمی توانست اسم اصلی من را به درستی بیان کنه پس از آن زمان بود که من از مای یون به جک ما تغییر اسم دادم.
از ناتوانی هام در قبولی دانشگاه ها و مصاحبه های کار گفتم تا اینکه در نهایت توانستم در موسسه دبیری هانگزو که این روزا برای خودش دانشگاه شده ، پذیرفته بشم و با عنوان دبیر زبان انگلیسی فارغ التحصیل بشم ؛ ژانگ بینگ را در دانشگاه ملاقات کردم ، او درخواست ازدواج من را پذیرفت و یکم بعد از فارغ التحصیلی اواخر دهه 1980 بود که باهم ازدواج کردیم .
شرایط سختی بود هر دو معلم بودیم و این دقیقا اون چیزی نبود که من از زندگی میخواستم ، ما صاحب یک دختر و یک پسر شده بودیم و تا ایده آل زندگی خودمون خیلی خیلی فاصله داشتیم.
زمان گذشت و روزمرگی ادامه داشت تا اینکه سال 1995 بود که تصمیم گرفتم سفری به ایالات متحده ی آمریکا داشته باشم ، و اونجا با کمک دوستانم با پدیده ای به اسم اینترنت آشنا شدم ، هر چند که یک سال قبل در موردش شنیده بودم ، اما در این سفر یکی از اهداف مهمم یادگیری این پدیده ی جدید بود .
در اولین مواجه ام با اینترنت ، کلمه ی آبجو را جست و جو کردم ، در کمال ناباوری دیدم که از همه جای دنیا درباره ی اون چه که من جست و جو کرده بودم مطلب و نظر داشتن به جز چین ، این کنجکاوی ام را بیشتر برانگیخت ، این بار واژه ای که تایپ کردم خود ِ
چین بود ، اما باز هم ناکام ماندم ، این جا بود که جرقه ی راه اندازی وب سایتی که درباره چین مطالبی بنویسه به ذهنم خطور کرد ، پس با کمک دوستم این ایده عملی شد و اسم وب سایت را هم گذاشتیم :
Ugly
9:30 صبح بود که وب سایت فعالیتش را آغاز کرد ، و من در کمتر از پنج ساعت از شروع راه اندازی سایت ، تعداد زیادی ایمیل از چینی هایی که میخواستند بدانند من چه کسی هستم دریافت کردم .
اینجا بود که فهمیدم ، اینترنت چیزهای بزرگی برای ارائه دارد!
پس شروع کردم به هر دری زدن برای پیدا کردن سرمایه، در این راه ژانگ خیلی کمکم کرد ، توانستیم با تلاش زیاد و کمک دوستانمون بیست هزار دلار سرمایه به دست بیاریم و همین پول تاسیس شرکتی شد که کارش ایجاد وب سایت برای شرکت های خصوصی بود .
اسم شرکت را گذاشتم :
صفحات زرد چینی
و در عرض سه سال شرکت توانست پنج ملیون یوآن چینی معادل هشتصد هزار دلار آمریکایی درآمد کسب کند.
حالا سال 1998 بود و من رهبری شرکت فناوری اطلاعات را که توسط مرکز بین المللی بازرگانی الکترونیک چین ، اداره وزارت تجارت خارجی و همکاری های اقتصادی را به عهده داشتم . حدودا یک سال توانستم در این سیستم دوام بیاورم ، دست آخر در سال 1999 تصمیم خودم را گرفتم ، همه چیز را رها کردم و با تیم خودم به هانگزو بازگشتم ، آنچه که در من میجوشید ورای موقعیتی بود که در آن زمان داشتم ، همه چیز از همان آپارتمان محل سکونت من و ژانگ آغاز شد به همراه هجده نفر از دوستانمان و سرمایه ای بالغ بر پانصد هزار یوآن که چندان آسان فراهم نشده بود . علی بابا زاده شد .
و من با تک تک کسانی که در ابتدا در کنارم بودند چنین گفتم :
” امروز همه اینجاییم ، تا درباره ی کاری که باید در پنج تا ده سال آینده انجام بدهیم صحبت کنیم ، با این حساب علی بابا قراره در آینده چی بشه ؟ از همون زمانی که ما روی سایت های چینی کار میکردیم همیشه میگفتم که رقبای ما وبسایت های خارجی هستن نه داخلی ،
رقبای ما در چین نیستن ، رقبای ما در سیلیکون ولی آمریکان ، پس اولاً باید موقعیت علی بابا را به عنوان یک وب سایت جهانی تثبیت کنیم ، نه به عنوان یک وب سایت داخلی ؛
دوماً ما باید اون روحیه ی سخت کوشی سیلیکون ولی را یاد بگیریم .
آمریکایی ها در حوزه ی سخت افزار و سیستم قوی هستند . اما در حوزه اطلاعات و نرم افزار مغزهای چینی به خوبی اون هاست و این دقیقا همون دلیلی هست که ما به خودمون جرات رقابت با آمریکایی ها را می دهیم ، اگر یه گروه خوب باشیم و بدونیممیخوایم چیکار کنیم ، یه نفر از ما میتونه ده تای اون ها رو شکست بده ، ما میتونیم شرکت های دولتی و کمپانی های بزرگ معروف رو شکست بدیم و فقط و فقط به خاطر روحیه نوآوری خودمون.
در غیر صورت چه فرقی بین ما و اون هاست ؟
همه میدونن که اینترنت مثل حبابه ، حبابی که هی بزرگ و بزرگ تر میشه اما این حباب کی می ترکه ؟
سهام یاهو سقوط میکنه و سهام ایی بی بالا می ره و شایدم بعد از افزایش سهام ایی بی ، سهام علی بابا زیاد بشه ، پس نگران نباشید ، رویای اینترنت هیچ وقت نمی ترکه !
ما باید در سه تا پنج سال آینده هزینه ی گزافی بپردازیم و این تنها راهیه که میتونیم موفق بشیم ! “
حالا روزها از اون تاریخ میگذره و این به من و گروهم ثابت میکنه که نتیجه ی اون سخت کوشی و فشار نتیجه ای داد که انتظارش را میکشیدیم .
در حال حاضر علی بابا دارای نُه شرکت زیر مجموعه تابع هست :
Alibaba.com , Taobao Marketplace , Tmall , eTao , Cloud computing alibaba , Alipay , Juhuasuan , 1688.com , AliExpress.com
در ماه نوامبر 2012 ، حجم معاملات آنلاین علی بابا بیش از یک تریلیون یوآن بود.
یکی از مهم ترین کارهایی که در این روند سخت و طاقت فرسا من را به آرامش دعوت میکرد و به من کمک میکرد تا بر اهدافم متمرکز بمانم ، هنر تای چی بود !
” دوست دارم مردم مرا روزی به عنوان یک استاد تای چی به یاد بیاورند تا بزرگ ترین بنیان گزار شرکت اینترنتی و وب سایت خرید آنلاین!”
و از جمله کلاس هایی که برای کارکنان علی بابا می گذارم ، همین کلاس های مهارت تای چی است .
حالا اینجا پس از کسب عناوین و القاب گوناگون ، جوایز و مصاحبه ها و درخواست برگزاری دوره و کلاس در دانشکده ی هارواردی که با وجود ده ها بار اقدام من را به عنوان دانشجو نپذیرفت.
در یکی از نشست ها از من سوالی پرسیده شد که بدم نمی آید پاسخم را اینجا بازگو کنم .
سوال این بود :
اگر الان بیست و پنج ساله بودید چه میکردید ؟
” من واقعا دوست داشتم اگه میشد به بیست و پنج سالگیم بر گردم ، حاضر بودم هر کاری بکنم تا به بیست و پنج سالگیم برگردم ، فکر میکنم به چین میرفتم و بازار چین را میدیدم و بعد به آمریکا می رفتم و بهش فکر میکردم و بعد برمیگشتم و به کره می آمدم ، صادقانه بگویم به نظر من فرصت ها همه جا وجود دارند ، الان که مردم اینترنت را آینده همه چیز می دانند، ده سال پیش اینترنت خیلی خوب بود ، وقتی که هیچ کس به اینترنت اعتقاد نداشت ، آن زمان اینترنت خیلی خوب بود ، امروز اینترنت خیلی سخت و پیچیده است چون همه آدم های باهوش وارد دنیای اینترنت میشوند ، در نتیجه شما باید به حاشیه بزنید ، فرصت های بسیار زیادی وجود دارد ، اگر واقعا علاقه مند به راه اندازی رستورانی هستید از فناوری اطلاعات در آن کمک بگیرید تا بی نقص و خاص باشید ، اگر میخواهید یک آرایشگاه باز کنید برای اینکه با سایرین متفاوت باشید حتما از فناوری اطلاعات و داده هم بهره بگیرید ، این نیست که تنها کسب و کار با فناوری پیشرفته موفق باشد .
کارهای زیادی هستند که اگر فناوری اطلاعات در آنها استفاده کنید نتایج فوق العاده ای خواهید گرفت .
روزی نخست وزیر به من گفت ، تو یک نابغه ای ! فکر نکنم نابغه باشم هر چند که دوست دارم باشم ، اما زمانیکه کنار بیل گیتس می نشینم ، وقتی من میتوانم چینی حرف بزنم و او
نمیتواند آره ، احساس نابغه بودن میکنم ، اما وقتی انگلیسی صحبت می کنم ….
خوب … اون قدر ها هم بد نیست البته !
ما همه باید بر خلاف رویه ی رایج فکر کنیم ، اگر همه بر سر موضوعی موافق بودند ،ان یک دقیقه صبر کنید به آن موضوع فکر کنید ، حتی وقتی همه با یک موضوع مخالف بودند نیز همین کار را بکنید ؛ پس در بیست و پنج سالگی نگران هیچ چیزی نباشید ، هر اشتباهی برای شما یک در آمد قابل توجه است ، من این را به خودم گفتم به جوان ها هم میگویم ، قبل از بیست سالگی یک دانش آموز خوب باشید ، اگر کار میکنید فقط تجربه آموزی کنید ، پیش از سی سالگی برید در پی یک نفر در یک کمپانی کوچک ، در یک کمپانی بزرگ میتوانید خیلی خوب فرآیند سازی را یادبگیرید و شما بخشی از یک سیستم بزرگ میشوید اما وقتی در یک کمپانی کوچک کار میکنید شور و علاقه و رویا را یاد میگیرید، انجام دادن چندین کار مختلف را به صورت همزمان یاد میگیرید.
پس قبل از سی سالگی مساله این نیست کجا کار میکنید مهم این است که ریئستان چه کسی است !
یک ریئس خوب یک طور متفاوتی به شما آموزش میدهد .
بین سی تا چهل سالگی اگر میخواهید واقعا یک کارآفرین باشید باید خیلی روشن به این مسئله فکر کنید که این زمانی است که دیگه وقتشه که برای خودتون کار کنید ،
چهل تا پنجاه سالگی کارهایی را انجام بدهید که در آن ها خیلی خوب هستید روی موضوعاتی کار کنید که در آن ها مهارت دارید ، سعی نکنید در حوزه های جدید وارد بشوید ، البته احتمال دارد که موفق شوید اما شکست بیشتر پیشبینی میشود.
وقتی بین پنجاه تا شصت سال هستید برای جوان ها کار کنید ، چون آنها بهتر از شما میتوانند کارها را انجام دهند ، پس به آنها تکیه کنید روی آن ها سرمایه گذاری کنید ، و مطمئن باشید که در مسئولیت هایی که بهشون سپردید خوب هستند .
بعد از شصت سالگی وقتتان را صرف خودتان کنید ، کنار ساحل ، زیر آفتاب ، معمولا در آن سن برای تغییر دیر شده .”
جک ما ، مردی که هنگامی که از سختی هایی که در زندگی صحبت میکند ، آن ها را پشت نقابی از لبخند به مخاطبش می خوراند ، مردی که از تلاش بازنماند و نتیجه ی تلاش او
اکنون یکی از موفق ترین شرکت های دنیاست.
او بارها و بارها در دانشگاه ها و مدارس گوناگون در سرتاسر جهان کلاس آموزشی داشته است ، جک ما کسی است که ترامپ رئیس جمهور وقت امریکا درباره ایجاد یک ملیون شغل در پنج سال آینده آمریکا با او مشورت میکند .
در سال 2007 برای تقبیح عمل کشتار کوسه ها ، ما اعلام کرد ، او و خانواده اش سوپ کوسه را متهم کردند و در ژانویه 2009 گروه علی بابا اعلام کردند هرگونه محصولی که از مشتقات کوسه به فروش میرسد را در تجارت الکترونیک خود ممنوع می دارد.
او به محیط زیست علاقه مند و در سال 2009 به عنوان مدیر کل برنامه حفاظت در چین مشغول به کار شد و در آوریل 2010 به هیئت مدیره ی جهانی خود پیوست . در سال 2013 ریئس هیئت مدیره ی
برنامه چینی حفاظت از طبیعت شد او، اولین شهروند چینی است که در هیئت نظارت بر طبیعت خدمت میکند.
در 8 سپتامبر2017 ، جک ما برای جشن 18 سالگی علی بابا بر صحنه حاضر شد و اجرایی با الهام از عملکرد مایکل جکسون انجام داد . این اولین بار او نبود و سال 2009 نیز به صورت یک خواننده متال ترانه ای تحت عنوان : امشب عشق رو حس میکنی ؟
او بارها لقب قدرتمند ترین مرد را چه در مجله تایم ، چه در فوربس چین و چه در فوربس آسیا کسب کرد و همواره (پس از موفقیت علی بابا) جزو مردان ثروتمند آسیا و جهان محسوب میگردد.
از نقل قول های جک ما :
زمانی که من خودم هستم ، خوشحالم و نتیجه ی خوبی میگیرم.
هرگز تسلیم نشو ، امروز سخت است ، فردا از امروز سخت تر اما فردای فرداها خورشید برای تو خواهد درخشید.
ما باید در مسیر جهانی شدن بایستیم ، جهانی شدن خوب است … زمانی که تجارت متوقف میشود ، جنگ آغاز میشود.
چشم انداز من این است که یک اکوسیستم تجارت الکترونیکی ایجاد کنیم به مصرف کنندگان و کسب و کار اجازه میدهد که تمام ابعاد کار آنلاین انجام دهند .
به عنوان یک فرد کسب و کار ، من می خواهم در جهان رفاه را به اشتراک بگذارم.
کار من این هست که به افراد بیشتری کمک شغلی بدهم.
من یک مرد معمولی هستم.
هیچ کس نمی خواست جک ما را باور کند .
من میخواهم که مردم یاد بگیرند دموکراسی چیست!
لینک کوتاه:
