مردی در رویای مریخ ؛ ایلان ماسک

0
459
مردی در رویای مریخ ؛ ایلان ماسک|کالاسودا

“ما دو راه داریم یا باید تا ابد روی زمین بمونیم تا منقرض شیم یا اینکه به یک تمدن فضا نورد و گونه ی چند سیاره ای تبدیل بشیم.”

شما واقعا کدوم رو ترجیح میدین ؟!

اگر من بخواهم انتخاب کنم قطعا میگویم مریخ ، هرچند که همیشه کسانی بودند که به من یادآور بشن ایده هام ریسک بالایی برای سرمایه گذاری دارد و ممکن است هر آن کاری کنم که باعث ورشکستگی خودم بشوم.

برای همین همیشه بهتون پیشنهاد میکنم سراغ کاری برید که واقعا دوستش داشته باشین ،

دوست داشتن کاری که انجام میدین در هر زمینه ای که هست با توجه به این که حتی برای

بهترین بهترین ها هم احتمال شکست وجود دارد .

دوست داشتن کاری که انجام میدین خیلی مهمه اگر کارتون رو دوست ندارین باید بگم زندگی خیلی کوتاهه ، فرصتتون رو از دست میدید نا امید میشید و شاید خیلی زود منصرف!

ببینین وقتی یک کاری رو دوست دارین حتی زمانی که مشغول انجامش نیستید نا خودآگاه بهش فک میکنید ، اون کار ذهنتون به سمت خودش میکشه و فکر میکنم غیر متعارف بودن یک کار باعث عدم پیروزیش نیست ، اینکه شما واقعا چقدر اون کار رو دوست دارید تعیین کننده است ، خیلی ها سعی کردن منو از تاسیس شرکت جدیدم منصرف کنن ، یکی از دوستای خوبم شروع کرد به جمع آوری کلیپ هایی از موشک هایی که تو زمان تستشون منفجر شدن و مجبورم کرد که تماشاشون کنم ، اون فقط نمیخواست تمام پولم را از دست بدم اما من فقط یک جمله میگم :

به تسلیم شدن فکر نمیکنم ، مگر اینکه مرده باشم !

اسم من ، ایلان ریو ماسک !

در 28 ژوئن سال 1971 در پرتوریای آفریقای جنوبی به دنیا آمدم، من بزرگترین فرزند خانواده ی پنج نفریمون بودم ، پدرم اورول ماسک متولد آفریقای جنوبی و بزرگ شده ی انگلیس و مادرم مِی ماسک متخصص رژیم غذایی و مدل .

یک برادر و خواهر کوچکتر از خودم هم دارم ، دوران کودکی در آفریقای جنوبی سپری شد ، ده ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و من بعد از اون بیشتر در آفریقای جنوبی کنار پدرم میماندم.

ده سالگی ، سال اتفاق های مهم زندگی من بود ، چرا که اولین کامپیوتر شخصی خودم را خریدم ، به برنامه نویسی علاقه مند شدم و به تنهایی شروع به یادگیریش کردم.

و در دوازده سالگی توانستم بازی شخصی ای خودم طراحی کرده بودم با قیمت پانصد دلار

بفروشم .

musk-chilhood|کالاسودااز بچگی علاقه ی زیادی به مطالعه داشتم و اگر بخوام نه تا کتاب نام ببرم که زندگی من را

ساخت ، فهرست زیر را بهتون معرفی میکنم:

-ارباب حلقه ها – جی آر آر تاکلین

-راهنمای مسافرت به کهکشان _داگلاس آدافر

-بنجامین فرانکلین : یک زندگی آمریکایی _والتر آزاکسون

-انیشتین زندگی و جهان او _والتر آزاکسون

-ساختارها:یا چرا چیزها نمی افتند _جی.ای.گوردون

-احتراق:تاریخچه پیشران های راکت های سوخت مایع _جان دی کلارک

-هوش برتر :راه ها ، خطر ها ، استراتژی ها _نیک بوستروم

-صفر تا یک : نکاتی درباره استارت آپ ها یا ساختن آینده _پیتر تیل

-هاروارد هیوز:زندگی و جنون او _دونالد ال.بارلت و جیمز ب. استیل

بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان ، تصمیم مهمی گرفتم .

سفر به ایالات متحده بدون حمایت خانواده و ترک خانه.

در سال 1989 بود به کمک خانواده مادریم به کانادا نقل مکان کردم و بعد از اینکه حق شهروندی کانادا را بدست آوردم به منترال رفتم و در آنجا ساکن شدم.

در ابتدا به هر شغل کم درآمدی راضی بودم و تقریبا یک سالی بود که با فقر دست و پنجه نرم میکردم، شرایط سختی بود، اما ماندن در یک شرایط سخت و ثابت خیلی بدتر از یک مدت کوتاهه . در 19 سالگی در دانشگاه کوئینز در کینگستون، انتاریو پذیرفته شدم .

به مدت دو سال در انتاریو مشغول تحصیل بودم و پس از آن در سال 1992 رویایم به واقعیت تبدیل شد و به ایالت متحده نقل مکان کردم در واقع پس از دریافت بورس تحصیلی از دانشگاه پنسلوانیا توانستم زندگی خود را در ایالات متحده آغاز کند ،  مدرک کارشناسی را در رشته فیزیک بدست آوردم اما سال بعد تصمیم گرفتم که در مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا مدرک کارشناسی دررشته علوم اقتصادی هم بگیرم.

در سال 1995 به همراه برادرم کیمبال ماسک ، شرکت نرم افزاری زیپ 2 را تاسیس کردم.

شرکت یک راهنمای شهری برای صنعت انتشارات روزنامه را توسعه و به بازار ارائه داد.

من توانستم قراردادهایی با نیویورک تایمز و شیکاگوتریبون بستم و اعضای هیئت مدیره را برای ادغام با شرکتی به نام سیتی سرچ منصرف کردم. کامپک زیپ 2 را با قیمت 307 میلیون دلار به وسیله سهام در سال 1999 تصاحب کرد . 7% یا 22 میلیون دلار به من رسید.

درباره ی ازدواجم

musk-wife|کالاسودادر سال 2000 با جاستین ویلسون آشنا شدم ، نویسنده ای با استعداد بود نتیجه ی این آشنایی ازدواجمون در همون سال بود ، حاصل این ازدواج پنج پسر (دو قلو / سه قلو) بود ، در واقع ما صاحب 6 پسر شده بودیم که یکی از پسرها ، با سن کم بر اثر بیماری درگذشت.

ازدواج من و جاستین 8 سال بیشتر دوام نیاورد و ما جدا شدیم و من دوسال بعد با بازیگری بریتانیایی ازدواج کردم که عمر این پیمان هم چندان طولانی نبود و ما بعد از چهار سال ازهم جدا شدیم .

پی پال و ایکس دات کام

مارس 1999 بود که  پی پال را به عنوان یک سرویس دهنده مالی و یک شرکت پرداخت ایمیلی راه اندازی کردم .یک سال بعد شرکت با کانفینیتی ادغام شد که منجر به ایجاد یک شرکت تابعه به نام پی پال شد.

پی‌پال  و ایکس دات کام هر کدام یک سیستم پرداخت فرد به فرد مبتنی برایمیل داشتند.

من علاقه ی بیشتری به پی پال نسبت به ایکس دات کام داشتم. در ابتدا برند سازی پی پال

به کمک ایکس دات کام صورت گرفت، وبعد انتقال ایکس دات کام به زیر مجموعه ی پی پال.

تغییرات من برند ایکس دات کام را برای همیشه حذف کرد. به دنبال این تغییرات هیئت مدیره پی پال ، پیتر تیل را به صورت موقت به عنوان مدیر عامل شرکت انتخاب کرد .

در اکتبر 2002 ایی بی با یک و نیم میلیارد دلار به وسیله ی سهام پی پال را بدست آورد.

که 165 میلیون دلار به من رسید . پیش از فروش سهام من بزرگترین سهام دار پی پال بودم.

در ژوئن 2002 سومین شرکتم را در زمینه فناوری های اکتشاف فضایی با نام اسپیس اکس تاسیس کردم.

اسپیس اکس توسعه دهنده و تولید کننده وسایل نقلیه ی فضایی با تمرکز بر پیشرفت فناوری موشکی است.

اولین وسیله های نقلیه ی این شرکت فالکن1 و فالکن 9 ، اولین سفینه فضایی این شرکت دراگن (فضاپیما)است.

spacex|کالاسودابه فکر ایجاد یک شرکت اکتشافات فضایی افتادم. این فکر از ایده ی کاهش هزینه حمل و نقل های فضایی برای ترغیب مردم به منظور مهاجرت و ساکن شدن بر روی مریخ نشات گرفت.

اسپیس اکس در سال 2002 تاسیس شد و در هاوتورن کالیفرنیا مستقر شد.

رویای من مهاجرت به مریخ است همین باعث شد که مارس اوسیس را ایجاد کردم .

هدف این پروژه ایجاد گلخانه های خودکار بود که در آینده بتواند به پایه ای برای یک اکوسیستم خودکفا تبدیل شود . مشکل اصلی هزینه ی زیاد تحویل گلخانه به مریخ بود.

تلاش کردم وسیله نقلیه ای فضایی راه اندازی کنم و راجع به آن با مقامات روسی بحث کردم اما در نهایت تصمیم گرفتم که با آن ها معامله نکنم . بعد ها ایده طراحی راکت و

سفینه های فضایی قابل استفاده مجدد را مطرح کردم.

در ماه مارس 2006  بیشتر از 100 میلیون دلار بر روی اسپیس ایکس سرمایه گذاری کردم . محدوده قیمت هر راکت از پانزده میلیون دلار در فدراسیون روسیه تا شصت و پنج  میلیون دلار در ایالت متحده بود . این موضوع من را خشمگین میکرد.

و از نظر من ریشه ی این مشکل را در بوروکراتیزه صنعت هوا و فضا ، رقابت کم شرکت های بزرگ و تلاش های تحمیلی برای جلوگیری از ورود نقش های جدید هست.

مطمئن بودم که هزینه راه اندازی راکت و سفینه های فضایی را تا 10 درصد میتوان کاهش داد. اول از همه به بازنگری از هدف در پرواز فضایی نیاز داشتم . ماموریت اصلی اسپیس ایکس تحویل فضانوردان و محموله های فضایی نیست ، بلکه استعمار سیارات دیگر مانند مریخ و ما میخواهیم این کار را به صورت موثری انجام دهیم .

در آگوست سال 2008 یکی از اولین سرمایه گذارانی که به لحاظ مالی من را حمایت کرد

فاندرز فاند یکی از شرکای سابقم در پی پال بود .

اسپیس اکس در سال 2002 بر روی سیستم راکت فالکون 1 مشغول به کار شد .

ساخت این راکت تقریبا چهار سال طول کشید و در بازه ی زمانی 2006 تا 2015 توجه شرکت هایی مانند ناسا ، دراپا و… را برای تست روی این راکت به خودش جلب کرد.

در 2006 تا 2008 سه پرواز اول این راکت با شکست روبرو بود، شرایط سختی بود چون همه این جور فکر میکردن که اگر پرواز بعدی هم ناکام بماند ، کار اسپیس ایکس تمامه، اما ما عادت به نا امیدی نداریم .

در 28 سپتامبر 2008 چهارمین تلاش فالکون1 موفقیت آمیز بود ، ناسا با این دستاورد تحت تاثیر قرار گرفت و قراردادی معادل 6/1 میلیارد دلاری برای پرواز فضانوردان آمریکایی از مدار زمین امضا کرد. ناسا هم اکنون برای پرواز 12 محموله با استفاده از فضاپیمای رباتیک دراگون و فالکتون9 برنامه ریزی میکند.

تمام دستاورد های اسپیس ایکس برای تحقق رویای سفر به مریخ است و اسپیس ایکس در حال طراحی فرایند حمل و نقل برای مهاجرت به مریخ است.

ومن میگویم در بازه ی ده تا بیست سال آینده هر داستان علمی تخیلی به واقعیت می پیوندد .

من رویای کودکی خود فتح فضا را به واقعیت مبدل خواهم کرد ، اسکان بشر در فضا به لطف اسپیس ایکس به زودی محقق میگردد و

امیدوارم که تا سال ۲۰۲۲ بتوانم دو فضاپیمای باربری را روی سطح سیاره‌ی سرخ فرود آورم.

تسلا موتورز

tesla4|کالاسوداتسلا موتورز در سال 2003 توسط مارتین ابرهارد و مارک تارپنینگ تاسیس شد.

این شرکت از همان ابتدای کار ، خود را به عنوان اولین سری تولید کننده وسایل نقلیه الکتریکی معرفی کرد؛ در رویای بی نیاز کردن مشتریان از سوخت بنزین.

و من از حامیان این اقدامات آرمانی هستم .

بالاخره در سال 2004 با سرمایه گذاری در استارت تاپ و با سهم شخصی 70 میلیون دلاری خودم را در این پروژه شریک کردم.

در ابتدا به عنوان مدیر اجرایی و طراح محصول مشغول به کار شدم و در طراحی اولین ماشین الکتریکی مشارکت کردم که در واقع یک خودرو تسلا روداستر بود .

اصرار داشتم که به منظور به حداقل رساندن وزن خودرو استفاده در ماژول باتری

و حتی برخی المان های ظاهری مانند چراغ های جلو ماشین از مواد کامپوزیت فیبر کربن در بدنه ماشین استفاده کنند.تا اینکه در سال 2006 این پروژه در روزنامه ها منتشر شد.

و من هم برای طراحی تسلا روداستر برنده جاییزه شدم.

از جمله سرمایه گذاران حال حاضر تسلا موتورز میتوان به گوگل ، لری پیج ، سرگئی برین اشاره کرد.

تسلا روداستر در سال 2007 وارد مرحله ی تولید شد ، تولیدی که با بدشانسی من روبرو بود و به دلیل برخی عیب های مدیریتی قیمت واقعی این وسیله ی نقلیه الکتریکی ، دوبرابر قیمت واقعی خود نود و دو هزار دلاری شود.

از طرفی مارتین ابرهارد هم مسبب یک اشتباه استراتژیک بود . در طول این بحران سعی کردم از مهارت مدیریتی خودم استفاده کنم. هر کسی را که باعث توقف این پروژه شده بود را اخراج کردم و پس از آن به تنهایی شرکت را رهبری کردم. ابرهارد به دادگاه شکایت کرد ، مشکل را  با مسالمت حل کردیم و جزییات هیچ زمان بیرون درز نکرد.

برای رهایی از بحران های شکل گرفته ، سعی در کاهش هزینه ها کردم از جمله تعدیل نیرو ، تقاضای کمتر کردن قیمت از تامین کننده های قطعات ، تعطیلی برخی دفاتر.

و برای حفظ تسلا مجبور شدم شرکت اوردیریم را به قیمت صد و بیست میلیون دلار به شرکت دل بفروشم.

در سال 2010 تسلا موتورز توانست به سهام راه پیدا کند که بعد از فورد دومین شرکت ماشین سازی در ایالت متحده بود که توانسته بود به این موقعیت برسد.

تسلا حدودا 10 سال سودآور نبود و من دارای 30% از سهام تسلا موتورز هستم.

قاطعانه اعلام کردم که تا 20 سال آینده بیش از نیمی از خودروهای تولیدی از نوع الکتریکی خواهد بود؛چرا که معتقدم جهان کاملاً وابسته به نفت است.

این وابستگی منجر به تغییرات آب و هوایی و تنش‌های ژئوپولیتیک دائمی می‌شود،

اجتناب از موتورهای احتراق داخلی و جایگزین کردن آن با موتورهای الکتریکی می‌تواند شرایط را تغییر دهد بنابراین تسلا موتورز یک کسب و کار صرف برای من نیست. به نوعی آرمانی است که برای بهتر کردن شرایط زمین در سر دارم.

و در حال حاضر مشغول برنامه‌ریزی برای پوشش ایالات متحده، اروپا و آسیا با شبکه‌ای از ایستگاه‌های سوپرشارژر هستم.

سولار سیتی

solarcity|کالاسودامفهوم اولیه از سولار سیتی را من ارائه دادم و یکی از سهام داران این شرکت که انرژی خورشیدی را برای خانه ها ، کسب و کارها و دولت فراهم میکند.

مفاهیم پشت سولارسیتی به طورکلی بر پایهٔ صرفه جویی در هزینه، سازگاری با محیط زیست و به طور کلی منطبق شدن با ایدئولوژی من برای جهانی بهتر است. از طرفی سولار سیتی انرژی خورشیدی را برای ایستگاه‌های سوپرشارژر تسلا موتورز فراهم می‌کند.

من خواستار کمال گرایی و ابتکار در صنعت تکنولوژی هستم.

و تحصیلاتم در رشتهٔ فیزیک و اقتصاد به من کمک می‌کند تا دیدی از حقیقت هدف داشته باشم و بتوانم آن را از پیش بینی‌های عاطفی و احتکار آمیز متمایز سازم. من فکر میکنم باید بزرگ می‌اندیشید و نمونه ی بارز این تفکر کانسپت من از حالت پنجم حمل و نقل به نام هایپرلوپ است.

 

هایپر لوپ

hyperloop|کالاسودادر 12 اوت 2013  از طرح جدیدی برای انتقال بین لس آنجلس و منطقه خلیج سانفرانسیسکو رونمایی کردم .

در ژانویه 2015 از طرحی خبر دادم که طی آن مسیری تونل مانند برای حرکت کپسول هایی فوق مدرن با جنس آلمینیوم مخصوص حامل مسافران راه اندازی میشود با سرعتی که تا کنون هرگز انسان روزی سطح زمین با آن جابه جا نشده یعنی برابر1287 کیلومتر بر ساعت!

هایپرلوپ بر مبنای تکنولوژی مشابهی در قطارهای شناور مغناطیسی است.

یک ضربهٔ الکترومغناطیسی به منظور حرکت «غلاف» یا «کپسول» استفاده می‌شود و یک فشار هوای کم، دستیابی به سرعت‌های بالاتر از هر وسیلهٔ حمل ونقل زمینی دیگری را فراهم می‌سازد.

هایپرلوپ دو برابر سریع تر از یک هواپیما خواهد بود و به هیچ برنامه‌ای محدود نمی‌شود

کانسپت هایپرلوپ و چگونگی ساخت یک سیستم حمل و نقل کارامد درآینده‌ای

نزدیک را با جری براون،فرماندار کالیفرنیا و باراک اوباما ، رئیس جمهور آمریکا به اشتراک گذاشتم و فکر می‌کنم که هایپرلوپ می‌تواند جایگزین بسیار خوبی برای برنامه‌های دولت به منظور ساخت  راه آهن با سرعت بالا بین سان فرانسیسکو و لس آنجلس که هزینه‌ای بیش از ۷۰ میلیارد دلار خواهد داشت، باشد.

به نظرم صرف این حجم از بودجهٔ کشور برای توسعهٔ این نوع آهسته از حمل و نقل کار اشتباهی است.

سیستم حمل ونقل هایپرلوپ از پانل‌های خورشیدی نصب شده در طول مسیر استفاده می‌کند. علاوه بر این، وسایل ساخته شده در دیگر شرکت‌هایم در اینجا هم مفید واقع می‌شوند.

در حقیقت از موتور و قطعات الکترونیکی از تسلا موتورز برای کپسول‌ها استفاده می‌شود، مهندسان سولارسیتی می‌توانند در زمینهٔ پانل‌های خورشیدی کمک کنند و اسپیس ایکس هم می‌تواند موادی که در فضا تست شده‌اند را در اینجا هم به اشتراک بگذارد.

با وجود اینکه من هنوز برای اختصاص زمان کافی برای کانسپت هایپرلوپ آماده نیستم، اما همچنان تمایل دارم که از توسعهٔ این نمونهٔ اولیه، سرمایهٔ مورد نیاز را تهیه نمایم.

من طراحی هایپرلوپ را تحت یک طراحی منبع باز (اپن سورس) ایجاد کرده ام و این کار به هرکسی اجازه می‌دهد که با پشتیبانی کامل، این نسخهٔ فعلی را بهبود دهند و به من در رسیدن به این هدف کمک کند.

هوش مصنوعی

tesla1|کالاسودااگر نظر من را راجع به هوش مصنوعی بپرسید میگویم :

رقابت بر سر هوش مصنوعی در سطوح ملی، باعث ایجاد جنگ جهانی سوم میشود.

چین، روسیه و تمام کشورهایی که دانش زیادی در زمینه‌ی علوم کامپیوتری دارند، به رقابت برای برتری هوش مصنوعی می‌پردازند و این موضوع باعث آغاز جنگ جهانی سوم خواهد شد.

جنگ جهانی سوم توسط اشخاص اداره‌کننده‌ی کشورها آغاز نخواهد شد؛ بلکه هوش مصنوعی آن‌ها تصمیم می‌گیرد که حمله‌ی نظامی، بهترین راه برای پیروزی است.

و من یکی از مخالفان جدی استفاده از هوش مصنوعی در صنایع نظامی محسوب می‌شم و همواره هشدارهای زیادی در مورد خطرات استفاده از این فناوری می‌دهم.

به نظرم هوش مصنوعی بزرگترین ریسک برای انسان محسوب میشود.

                                                        تا به حال جلسه ی ضعیف و ناکارآمد برگزار نکردم!

راز این موفقیت را در چهار مورد براتون شرح میدم:

1-همه ی افراد باید آمادگی کامل داشته باشند.

به این مفهوم که ، فیط بدانند موضوع جلسه چیست مهم نیست ، آنها باید به موضوع جلسه اشراف کامل داشته باشند و بتواند در بحث شرکت کرده و مسئله را موشکافی کنندو در نهایت اظهار نظر کنند.

2-استفاده از حقایق اولیه

موضوع را به صورت حقایق بسیار جزئی شرح دهند و سپس به بیان یکپارچه بپردازند ؛ نه تنها از خارج از یک جعبه به آن بنگرند ، بلکه تمام راه های سرهم کردن این جعبه (موضوع مورد مطالعه) را بدانند.

3-نشان دادن چشم انداز آینده

اگر بخواهم به سه پرتاب ناموفق فالکون1 اشاره کنم میبینید که من هرگز دلسرد نخواهم شد ، هرگز ! پس سعی کنید در تمام جلسات چشم انداز آینده را بررسی کنید .

این کاری است که شما را از نا امیدی بازمیدارد.

4-کار کردن مانند سایر کارمندان

این مهم نیست شما چقدر کار میکنید مهم این است که همیشه یک نفر بیشتر از شما کار میکند.

شیوه کاری

اگر درباره ی شیوه ی کاری من بپرسید میگم ، غالبا سخت کار میکنم ، این سخت گیری نه تنها شامل خودم بلکه تمام کسانی که با من کار میکنند هم میشه ، برای من هدف خیلی مهمه و میگم ، مردم اگر بدانند هدف چیست و چرا آن کار را انجام میدهند ، بهتر و بیشتر کار میکنند ،مهم است که این شوق در آنها ایجاد شود که صبح با شوق سر کار بیایند و از آن لذت ببرند.

از ویژگی های شخصیتی من میتوان  به تفکر انتقادی ، پشتکار ، تجزیه و تحلیل دقیق

و سخت کوش بودن (بین 80 تا 100 ساعت کار در هفته) اشاره کرد.

من شخصا زمان زیادی را در خط تولید سپری می‌کنم. میز کار من در انتهای خط تولید مدل ایکس تسلا قرار دارد. من یک کیسه خواب در اتاق کنفرانس دارم که در کنار خط تولید واقع شده و معمولا شب‌ها با استفاده از این کیسه خواب و در انتهای خط تولید به خواب می‌روم..

پیشنهاد : همه چیز را به روش درختی یاد بگیرید!

tesla2|کالاسودامن فکر می‌کنم اکثر مردم بیشتر از چیزی که فکر می‌کنند توانایی یادگیری دارند؛ اما هیچ تلاشی برای اثبات این موضوع انجام نمی‌دهند.

پیشنهاد من به شما این است که به دانش مانند یک درخت ،منطقی نگاه کنید. بسیار

مهم است که اصول بنیادی هر چیزی را یاد بگیرید. سعی کنید قبل از اینکه سراغ برگ‌ها بروید، ریشه‌ی درخت را محکم کنید. هرچقدر ریشه و تنه‌ی درخت محکم‌تر باشد، وزن شاخه‌های بیشتری را می‌تواند تحمل کند.

 

عضویت
مطلع شدن از
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش همه دیدگاه ها