کالاسودا – تا هر وقت که بخواهیم میتوانیم دور هم بنشینیم و درباره خوب یا بد بودن بازیهای انحصاری یک کنسول در یک نسل کامل صحبت کنیم اما تا به حال شده با چشم فنی به این عناوین نگاه کنید و به فکر فرو بروید که این بازیهای پرخرج و زیبا، چگونه برروی سخت افزار کنسول مورد نظر اجرا میشوند؟ با کالاسودا همراه باشید تا نگاهی دقیق و فنی به بازیهای انحصاری کنسول ایکسباکس وان داشته باشیم.
توجه: نسخه کنسولهای میان نسلی (ایکسباکس وان ایکس یا پلیاستیشن 4 پرو) بازیهای انحصاری، مورد بررسی قرار نمیگیرند.
در قسمت گذشته در مورد برخی از عناوین انحصاری کنسول ایکسباکس وان در اوایل نسل هشتم توضیح دادیم و آنها را از نظر فنی و بصری، مرور کردیم. امروز قصد داریم تا کمی در تاریخ به جلو بیاییم و بازیهای انحصاری دیگر این کنسول را از دید بصری بررسی نماییم. اگر به یاد داشته باشید، در قسمت قبلی مقاله توضیح دادیم که کنسول ایکسباکس وان در رقابت انحصاری ها و فرست پارتیها، رقابت را به کنسول رقیب، یعنی پلیاستیشن 4 واگذار کرد و نتوانست طرفداران را آن طور که باید و شاید، راضی نماید. اما با این حال، عناوین انحصاری متعددی برای وان عرضه شدهاند که هر کدام تجربههای جدید و منحصر به فردی را به بازیباز هدیه دادهاند و برای ارایه تجربههای جدید، چه استودیویی بهتر از اینسومنیاک گیمز (Insomniac Games)؟
Sunset Overdrive
شاید زمانی که نام بازی انحصاری به میان میآید، همه ما به عناوینی پر خرج، جدی و با درون مایهای قابل تامل فکر کنیم اما قطعا یک بازی انحصاری میتواند یک اکشن سرگرم کنندهی بی هدف و شوخ باشد که هدفش تنها جدا کردن چند ساعته مخاطب خود از دنیای واقعی باشد. بازی Sunset Overdrive قطعا یکی از همین عناوین است؛ عنوانی سرگرم کننده که از همان زمان معرفی، همه آن را با بازی به یادماندنی Jet Set Radio (یک بازی کلاسیک روی کنسول دریم کست که در همین چند سال پیش برای سیستم عامل iOS نیز منتشر شد) مقایسه میکردند. با این که بازی Sunset Overdrive به صورت کلی، تقاوتهای زیادی با بازی کلاسیک نامبرده شده دارد، میتوانست حال و هوای آن عنوان را زنده کرده و اوقات خوشی را برای دارندگان کنسول ایکسباکس وان فراهم کند.
اگر بخواهیم به سراغ بحث فنی در مورد Sunset Overdrive برویم، باید بگوییم که این عنوان سرگرم کننده استودیوی اینسومنیاک گیمز، حرف زیادی برای گفتن در زمینه فنی و بصری ندارد و خیلی نمیتوان روی این جنبه از بازی مانور داد. با این حال، مدلهای رندر شده بر پایه فیزیک، نورپردازی داینامیک و البته جزئیات و دورنما (Draw Distance) فوقالعاده در یک محیط آزاد، Sunset Overdrive را به صورت کلی تبدیل به یک بازی خیره کننده و زیبا میکردند. گیمپلی بازی Sunset Overdrive که مبتنی بر حرکت سریع در نقاط مختلف و تیراندازی بود، با افکتهای پساپردازشی مانند موشن بلور دوربین و اشیا، خیلی خوب و روان به نظر میرسید.
Halo 5: Guardians
برای مدت زمان بسیار زیادی، نام Halo مترادف با نام Xbox بود! Halo به بهترین شکل ممکن و در طی چند نسل، به معرف و شناسنامهای با ارزش برای کنسولهای مختلف ایکسباکس تبدیل شد و آوردن نام هر کدام، نام دیگری را تداعی میکرد. از آن جایی که بازی Halo 5: Guardians، اولین نسخه نسل هشتمی در سری Halo محسوب میشد (اگر مجموعه Master Chief Collection را در نظر نگیریم)، هایپ و هیجان پیرامون آن بسیار زیاد بود و استقبال بسیار خوبی از این عنوان شد. استودیوی 343 Industries در نسل هفتم و با ساخت عنوان Halo 4 خیلی راحت نشان داد که میداند چگونه باید از سخت افزار یک کنسول بیشترین استفاده را ببرد و زمانی که نسخه نسل هشتمی Halo 4 را با مجموعه Master Chief Collection مشاهده کردیم، سطح تمام متریالها، نورپردازی، و Shading را دریافتیم. حال، سازندگان با بازی Halo 5: Guardians قصد داشتند تا بر پایه فناوریها و تجربههای به دست آمده در نسل گذشته، یک عنوان بی نظیر از نظر فنی و بصری تولید کنند.
درست به مانند بازی Forza Motorsport 5، نکته کلیدی در مورد بازی Halo 5: Guardians نیز کیفیت بصری و گرافیکی بالا، در کنار نرخ فریم و عملکرد مناسب و مطلوب بود؛ این بدان معنی است که Halo 5: Guardians علاوه بر ارایه یک تجربه بصری قابل قبول، نرخ فریم 60 بر ثانیه را نیز هدف قرار داده است. نرخ فریم 60 بر ثانیه برای Halo 5: Guardians با این که تجربهای لذت بخش را در اختیار بازیبازان قرار میداد، اما با فداکاریهایی همراه بود. به عنوان مثال، سازندگان از یک سیستم رزولوشن داینامیک یا متغیر استفاده کرده بودند تا در مواقعی که رندر کردن صحنهها پرتقاضا میشود، رزولوشن از 1080p پایین تر بیاید تا نرخ فریم، به کمتر از 60 بر ثانیه تنزل پیدا نکند. یا در طرف دیگر، افکتهای آلفای بازی با رزولوشن نسبتا کمی رندر میشدند که در برخی مواقع، قابل مشاهده بود. با تمام این تفاسیر، Halo 5: Guardians یک دستاورد فنی برای کنسول ایکسباکس وان به شمار میرود و جلوههای بصری و عملکرد مثال زدنی و فوقالعادهای را ارایه میکند.
Forza Motorsport 6
بازی Forza Motorsport 5 توانست طعم و مزه گرافیک و جلوه های بصری نسل هشت را تا حدودی به دهانمان بیاورد اما همان طور که در قسمت قبلی توضیح دادیم، این عنوان یک جهش یا پیشرفت بزرگ گرافیکی محسوب نمیشد و نمیتوانست ما را حیرت زده کند. با این حال، همه چیز در بازی Forza Motorsport 6 رنگ پیشرفت به خود گرفت. با بازی Forza Motorsport 6، سازندگان تمام آن فناوریهای جدیدی که در نسخه قبلی معرفی شده بود را تنظیم کرده و ارتقا دادند، توانستند همان فرمول رزولوشن 1080p و نرخ فریم 60 بر ثانیه را پیاده سازی کنند و در طرف دیگر، بازی را از جنبههای دیگر نیز پیشرفت دهند. با مشاهده جادهها و مسیرهای مسابقه Forza Motorsport 6، جزئیات خارقالعادهای را مشاهده میکردیم و همچنین افکتهای آلفا مانند خاک و مه، حالا خیلی با کیفیت تر به نظر میرسیدند. در بازی Forza Motorsport 6 سازندگان توانستند با موفقیت، یک سیستم آب و هوایی جدید و پویا را معرفی و پیاده سازی کنند؛ جایی که تغییرات آب و هوایی، مناظر خیره کننده و زیبایی را میساخت و در طرف دیگر، به صورت مستقیم روی هندلینگ و گیمپلی بازی تاثیر گذار بود. کسانی که عناوین شبیه سازی اتومبیبرانی دیگری مانند Project Cars را تجربه کردهاند، حتما میدانند که ثابت نگه داشتن نرخ فریم در شرایط آب و هوایی متفاوت چقدر سخت است اما سازندگان بازی Forza Motorsport 6 توانستند از پس این چالش به خوبی بربیایند و یک نمایش فنی عالی را ارایه دهند.
Gears of War: Ultimate Edition
سری Gears of War توانست خود را به ماندگارترین و محکم ترین شکل ممکن معرفی و مطرح کند. زمانی که کنسول ایکسباکس 360 به بازی انحصاری و اثری متقاعد کننده برای به فروش رفتن نیاز داشت، بازی Gears of War توانست به موقع سر رسیده و عاشقان و طرفداران زیادی را به دست آورد. از بعد فنی، سازندگان بازی Gears of War (استودیوی اپیک گیمز) توانستند با موتوری که خودشان آن را خلق کرده بودند (موتور آنریل انجین 3)، نمای زیبایی از قدرت نسل هفتم را به بازیبازان نشان دهند. حال، در نسل هشتم، یک بسته و مجموعه کامل از سری Gears of War با نام Gears of War: Ultimate Edition منتشر شد که زیبایی عناوین نسل قبلی را چندین برابر میکرد. مایکروسافت میتوانست تنها با بالا بردن رزولوشن و ایجاد تغییرات سطحی، همین بسته را به خوبی به فروش برساند اما آنها به یک ریمسترِ عادی بسنده نکرده و تمام نسخهها را به صورت کامل ریمیک (Remake) کردند. برای شروع میتوانیم بگوییم که Gears of War: Ultimate Edition، بافت ها و متریال ها به صورت کامل از نو طراحی شده بودند و متریالهای ثابت حالا جای خود به متریالهای مبتنی بر فیزیک داده بودند. همچنین نورپردازی پویا و دوباره طراحی شده را به رندرینگ بر پایه فیزیک اضافه کنید تا با یک بسته یا مجموعه بی نقص برای عاشقان Gears of War طرف باشیم؛ عنوانی که استانداردهای زیادی را برای صنعت بازیهای ویدیویی تعریف کرد و نامش در تاریخ ماندگار است.
Quantum Break
پس از تجربه موفق عنوانی به یادماندنی مانند Alan Wake در نسل هفتم و برروی کنسول ایکسباکس 360، هیچ چیز نمیتوانست مانند خبر معرفی بازی جدید استودیوی رمدی (Remedy)، این بار برای کنسول ایکسباکس وان، طرفداران و بازیبازان را خوشحال نماید. استودیوی رمدی از گذشته تا کنون، همیشه به ساخت عناوین سینمایی و به عنوان مثال در عنوانی مانند Alan Wake، بازیبازان حس میکنند که در حال تجربه قسمتهایی از سریال تلویزیونی محبوب خود هستند. با این حال، در بازی Quantum Break همه چیز طعم جدیتر و واقعی تری را به خود گرفته بود و گویی سازندگان واقعا سعی داشتند تا یک سریال تلویزیونی تعامل پذیر تولید کنند! از کنار میان پردههای کاملا لایو اکشن (Live Action) و واقعی بازی که بگذریم، به گیمپلی و قسمت اصلی بازی میرسیم. استودیوی رمدی با استفاده از موتور پیشرفته Northlight که در آن زمان به راحتی از DX12 نیز پشتیبانی میکرد، توانسته بود جلوههای بصری فوقالعاده و چشمگیری را خلق کند. سیستم نورپردازی کلی یا global illumination با ترکیب متریال های مبتنی بر فیزیک، باعث به وجود آمدن محیطهایی شده بود که در برخی مواقع حس فوتورئالیسم و تصاویر کاملا واقعی را به ما میدادند. همچنین سازندگان از تکنیک ambient obscurance (نوعی از Ambient Occlution) برای اشیاء موجود در محیط استفاده کرده بودند که سایهها و شیدینگ بسیار زیبا و واقع گرایانهای را به آنها هدیه میداد.
اما گیمپلی اصلی Quantum Break، تنها بخشی از فناوریهای استفاده شده در این عنوان را نشان میدهد. در بازی Quantum Break، سازندگان برای روایت بهتر و سینمایی تر داستان، از یک سری ویدیوهای FMV به عنوان میان پرده استفاده میکردند. برای اطمینان پیدا کردن از تجربه یکپارچه و منسجم، سازندگان باید چهره بازیگران سرشناس و معروف را با استفاده از فناوری DI4D اسکن میکردند. نتیجه کار، میان پردههایی خیره کننده و کاملا شبیه به واقعیت و لایو اکشن بود که هنر و توانایی فنی طراحان استودیوی رمدی را نشان میداد. بازی Quantum Break شاید از نظر فنی و ویژگیهای گرافیکی و بصری، با بازیهای زیبا و خیره کننده کنسول رقیب (پلیاستیشن 4)، مانند The Order 1886 و Uncharted 4 رقابت میکرد و این در حالی بود که توان پردازشی کنسول مایکروسافت، تا حدودی نیز از کنسول سونی پایین تر بود. با تمام این تفاسیر، جلوههای بصری و ویژگیهای بصری فوقالعاده بازی Quantum Break با یک سری فداکاریها نیز همراه بود و به عنوان مثال، رزولوشن اجرایی بازی روی کنسول ایکسباکس وان، روی 720p قرار گرفته بود. با این حال، استودیوی رمدی با استفاده از تکنیکهای temporal reconstruction و موقت و با بهره گیری از افکتهای سنگین پسا پردازش (Post Processing)، تصویر را به شدت تمیز کرده و همه را حداقل از بعد فنی و بصری، راضی نمودند.
در قسمتهای آینده این مقاله، تاریخ را جلوتر میآوریم و به مرور و بررسی فنی و دقیق بازیهای انحصاری دیگر کنسول ایکسباکس وان میپردازیم.
لینک کوتاه: