در سالها و نسل های گذشته، حتی فکر ساختن یک بازی به صورت جهان آزاد یا Open World، رویایی بیش نبود! بازی های Open World به این دلیل که دنیایی بزرگ و پیچیده و پر جزئیات دارند، همیشه سخت افزار و توان پردازشی بالایی را از کنسولها و رایانههای شخصی طلب میکنند و همین موضوع سبب میشد تا کنسول های نه چندان قدرتمند آن زمان، توانایی به تصویر کشیدن یک بازی با محیطی کاملا باز و آزاد را نداشته باشند. با این حال، با گذشت زمان و پیشرفتِ فناوری و قطعات سخت افزاری و پردازشی، سازندگان خلاق و خوش ذوق سرانجام توانستند تا اولین بازی های Open World یا جهان آزاد را خلق نمایند. دیری نپایید که عناوین جهان آزاد، برای خود تبدیل به یک زیرسبک یا حتی سبک در دنیای بازی های ویدیویی شدند و با محبوبیت فوقالعادهای که به دست آوردند، راه خود را هموار و هموار تر ساختند. این روند تا جایی پیش رفت که امروزه، خالقان و کارگردانان بزرگی مانند هیدئو کوجیما (Hideo Kojima)، بازی های جهان آزاد را یک تحول برای صنعت ویدیو گیم میداند و برای همین است که تعداد عناوین جهان آزاد یا سند باکس، روز به روز بیشتر میشود. به بیان ساده، مردم همیشه دوست دارند تا در یک محیط بزرگ و کاملا آزاد، به فعالیت های دلخواه خود بپردازند. حس آزادی و نشاطی یک بازی جهان آزاد مانند GTA به فرد میدهد، میتواند بسیار ارزشمند و مهم باشد و ساعت ها او را در خود سرگرم نماید.
عناوین جهان آزاد در نسل هشتم کنسول ها و در سال های اخیر، به قله های جدیدی از موفقیت و رشد رسیدند که توانستند روند رو به رشد خود را به خوبی ادامه دهند. در این مطلب قصد داریم تا نگاهی به بهترین عناوین جهان آزاد در نسل هشتم داشته باشیم و به شکل مختصر، آنها را با هم مرور نماییم. نسل هشتم، پذیرای عناوین جهان آزاد بسیاری بود که تعداد زیادی از آنها نیز کیفیت خوب و قابل توجهی داشتند، بنابراین، با یک فهرست تقریبا بلند و بالا طرف هستیم! در قسمت دوم این مطلب بازی های بیشتری را با هم بررسی میکنیم.
Xenoblade Chronicles 2
پس از موفقیت فوقالعاده بازی Xenoblade Chronicles و نسخه اول این مجموعه، مخصوصا روی کنسولی که به گفته خودِ نینتندو، یک شکست برای آنها محسوب میشود، باید هم انتظار داشته باشیم که نسخه دوم، یعنی بازی Xenoblade Chronicles 2 ساخته شود. نسخه اول این عنوان که همیشه در جمع بهترین بازی ها قرار داشت، برای کنسول Wii U منتشر شد و به شکل غافلگیر کننده و ناگهانی موفق شد به موفقیت بزرگی دست یابد. پس از این موفقیت، نینتندو دستور ساخت نسخه دوم بازی را با نام Xenoblade Chronicles 2 داد تا نینتندو سوییچ نیز از این موفقیت بهره ببرد! بازی Xenoblade Chronicles 2 شاید در ابتدای کار، کمی حوصله و زمان طلب کند. هماهنگ شدن با دنیای متفاوت و عجیب این بازی و همچنین سیستم مبارزات و گشت و گذار آن، در ابتدا کمی سخت و پیچیده است اما زمانی که به مکانیک های بازی مسلط باشید، همه چیز برایتان به مانند یک رویا میشود و با خود میگویید:«این نقش آفرینی جهان آزادی است که در خواب میدیدم». دنیای بازی Xenoblade Chronicles 2 از منظر مقیاس، بسیار بزرگ و وسیع است و آن قدر محتوای گوناگون در خود دارد که بازیباز را برای یک عمر سرگرم میکند! جست و جو در دنیای بازی Xenoblade Chronicles 2 و مشاهده تایتان های غول پیکر و بزرگ، یکی از لذت های بازی محسوب میشود و هر چقدر بیشتر در این دنیا گشت و گذار میکنید، بیشتر متوجه عمق و ارزش آن میشوید.

Far Cry 3 Remastered
در قسمت قبلی این مطلب ثابت کردیم که ترسی برای انتخاب بازی های بازسازی شده نداریم و برایمان مهم نیست که یک بازی ویدیویی، اصلیتی مربوط به نسل های گذشته داشته باشد. در واقع در این مطلب برایمان عناوینی مهم هستند که برای نسل هشتم کنسول ها عرضه شده باشند و بازی Far Cry 3 Remastered نیز قطعا میتواند در این فهرست فرار بگیرد. بازی Far Cry 3 در زمان عرضه، آن چنان محبوب و بزرگ شد که به عقیده بسیاری از بازِیبازان، یک سبک جهان آزاد با زاویه اول شخص خلق کرده است. این عنوان در زمان خود با تاخیرهای آزار دهنده عرضه شد و حتی محصول نهایی، آن چیزی که یوبیسافت (Ubisoft) به ما قول داده بود، در نظر گرفته نمیشد اما همان بازی توانست به عنوان بهترین شوتر سال شناخته شود. پس از گذشت چند سال، نسخه بازسازی شده این بازی با نام Far Cry 3 Remastered برای کنسول های نسل هشتم عرضه شده تا نقص های بی شمار فنی و بصری موجود در نسخه کنسول های نسل هفتم (به دلیل قدیمی شدن کنسول ها و پرتقاضا بودن بازی) را برطرف کرده و تجربه ای خوب به طرفداران القا کند. Far Cry 3 Remastered شاید بهترین داستان را در جمع عناوین جهان آزاد نداشته باشد اما به بهترین شکل ثابت میکند که با سبک شوتر و زاویه دوربین اول شخص، میتوان یک بازی جهان آزاد فوقالعاده ساخت و با استفاده از این فرمول، نسخههای بعدی سری Far Cry را تولید کرد. دنیای سرسبز و خطرناک بازی Far Cry 3 Remastered با فعالیتهای متعددی که میتوان در آن انجام داد، هر کسی را برای ماجراجویی و جست و جو در این جهانِ آزاد، ترغیب میکند.

Borderlands 3
مگر میشود نامی از جهانِ آزاد و باز زد اما نامی از سری Borderlands نیاورد؟ سری Borderlands همیشه با داستان، دنیا و حال و هوایی دیوانه وار تعریف میشود و همیشه عادت داریم در این بازی، اسلحههای بی شماری را در دست بگیریم و در جهان وسیع و فوقالعاده آن به سمت دشمنان شلیک کنیم. در نسل هشتم کنسول ها، بازی Borderlands 3 یکی از بهترین عناوین محسوب میشود که در سال جاری برای کنسول های نسل هشتم عرضه شد. Borderlands 3 نیز به مانند نسخه پیشین خود، عنوانی به شدت سرگرم کننده بود و از آن جایی که یک شوتر لوتر (Shooter Looter) است، درجه این سرگرم کنندگی، چند برابر میشود. بازی Borderlands 3 اسلحههای بیشتر و جدیدتر، دنیاهای دیوانه وار تر، دشمنانی شیطانی تر، شخصیت های غیر قابل درک تر(!) و البته مراحل شلوغ تر و هیجان انگیز تری دارد که میتواند بازیبازان را برای مدت ها با خودش سرگرم کند. در نسل هشتم، دو نسخه بازسازی شده از سری Borderlands برای کنسول های نسل هشتم عرضه شدند که Borderlands Handsome Collection (شامل نسخه دوم و یک نسخه پیش درآمد) و بازسازی نسخه اول میشدند. تجربه بی نظیر نسخه دوم روی کنسول های میان نسلی با رزولوشن اجرایی 4K و HDR و نرخ فریم 60 بر ثانیه، یکی از تجربه های بی نظیری است که دارندگان کنسول و البته طرفداران سری Borderlands باید تجربه نمایند. با این حال، با وجود نسخه جدیدی به نام Borderlands 3، به نسخههای قدیمی اشاره ای نکردیم.

Assassin’s Creed 4: Black Flag
پس از این که شماره سوم سری Assassin’s Creed نتوانست بازی بازان و طرفداران را آن طور که باید و شاید راضی کند، یوبیسافت تصمیم گرفت یک نسخه تکامل یافته و درست و حسابی منتشر کند که نامش Assassin’s Creed 4: Black Flag بود. بازی Assassin’s Creed 4: Black Flag در اوایل نسل هشتم کنسول ها منتشر شد و توانست به شکل فوقالعاده ای موفقیت آمیز باشد، به طوری که بیشتر مردم در آن زمان، کنسول های پلیاستیشن 4 و ایکسباکس وان را به خاطر Assassin’s Creed 4: Black Flag میخریدند و میشناختند. در بازی Assassin’s Creed 4: Black Flag شاید دیگر خبری از حال و هوای اولیه گروه یا فرقه آدمکش ها (اساسین ها) نباشد و با یک حال و هوای تقریبا جدید طرف باشیم اما به جرئت میتوان گفت که این نسخه از سری، به یکی از بهترین ها تبدیل شد و توانست یک ماجراجویی خاطره انگیز را برای بازیبازان خلق کند. در مورد بازی Assassin’s Creed 4: Black Flag خیلی ساده میتوان گفت که اگر عاشق دنیای اساسین ها هستید و همچنین دوره طلایی دزدان دریایی و کشی های چوبی را دوست دارید، این عنوان برای شما مانند معجزه است! بزرگترین ویژگی بازی Assassin’s Creed 4: Black Flag بدون شک، سیستم کشتی رانی آن بود که به طرز اعتیاد آوری عالی طراحی شده بود و مبارزه و گشت و گذار با کشتی شخصی تان را که میتوانستید ارتقایش دهید، لذت بخش میکرد. Assassin’s Creed 4: Black Flag از آن عناوینی بود که نسل هشتم را در ابتدای راه تعریف میکرد و همچنین جریانی نو برای سری Assassin’s Creed میساخت.

Dragon Age Inquisition
سری Dragon Age تاریخچهای عجیب و پر از فراز و نشیب دارد اما همه میدانند که این عنوان یکی از غول ها در سبک اکشن نقش آفرینی است. پس از این که بازی Dragon Age 2 در نسل گذشته کنسول ها، انتظارات طرفداران را برآورده نکرد و همه را ناامید ساخت، سازندگان بازی، یعنی استودیوی بایوور (Bioware) و البته شرکت ناشر، یعنی الکترونیک آرتس (Electronic Arts) تصمیم گرفتند تا با ایجاد تغییرات و تحولات اساسی در سری، یک نسخه کاملا جدید بسازند و بازیبازان و طرفداران را راضی نمایند. در سال 2014، آن ها توانستند بازی Dragon Age Inquisition را منتشر کنند که دنیا و داستانی کاملا جدید را ارایه میداد. در ابتدا بازیبازان و طرفداران با احتیاط به سمت بازی قدم برداشتند اما پس از تجربه چند ساعت ابتدایی بازی، همه به این نتیجه رسیدند که Dragon Age Inquisition یک بازی در حد و حدود سری Dragon Age است و عنوانی ارزشمند محسوب میشود. طراحی حساب شدهی جهان آزاد و محیط بازی، طراحی حساب شده سیستم مبارزات و چالش و سختی بازی و طراحی حساب شده همراهان بازیباز (جنگجویانی که همراه شما هستند)، باعث میشد تا Dragon Age Inquisition به یک تجربه اجباری برای طرفداران سبک نقش آفرینی تبدیل شود. طرح کلی داستان نیز به مانند دیگر عناصر خوب بود و نتیجه انتخاب ها و تصمیمات بازیبازان را به بهترین شکل نشان میداد. Dragon Age Inquisition یک بازی بی نقص نبود اما آن قدر خوب بود که بتواند به عنوان بهترین بازی سال و یکی از بهترین عناوین نقش آفرینی نسل انتخاب شود.

Marvel’s Spider-Man
اگر یادتان باشد در قسمت پیشین این مطلب توضیح دادیم که بازی Batman Arkham Knight را میتوان به عنوان بهترین بازی جهانِ بازی ابرقهرمانی در تاریخ صنعت بازی های ویدیویی به شمار آورد و حالا میخواهیم عنوانی را با هم مرور کنیم که شاید پس از بازی مذکور، در رده این فهرست افتخار قرار بگیرد. بازی Marvel’s Spider-Man یک اثر شاهکار و فوقالعاده از سوی استودیوی اینسومنیاک گیمز (Insomniac Games) بود که توانست تجربه ای فراموش ناشدنی را به بازی بازان و طرفداران این ابرقهرمان محبوب بدهد. با این که در تاریخ ویدیو گیم، یک یا دو بازی اسپایدر من خوب و قابل قبول داریم، اما Marvel’s Spider-Man همه چیز را به مرحله جدیدی میبرد. بزرگترین نقطه قوت بازی Marvel’s Spider-Man این بود که سازندگان بازی درک کرده بودند تجربه واقعی «اسپایدر من بودن» چگونه است؛ دقیقا به همان صورتی که استودیوی راک استدی (RockSteady) درک کرده بود که «بتمن بودن» چگونه است. تار افکنی، تاب خوردن و گشت و گذار در قسمتی از شهر نیویورک در بازی Marvel’s Spider-Man در یک کلام، وصف ناشدنی و شاهکار بود و کنترل اسپایدر من آن قدر نرم و عالی طراحی شده بود که خود را واقعا در نقش او حس میکردید. ماموریت ها و مراحل متنوع و هیجان انگیز، داستانی پر کشش و احساسی، سیستم مبارزات سرگرم کننده و تنوع شخصی سازی و لباس ها باعث میشود که Marvel’s Spider-Man نه تنها به عنوان یکی از بهترین عناوین جهان آزادِ نسل محسوب شود، بلکه یکی از بهترین های نسل نیز لقب بگیرد.

Final Fantasy 15
هیچوقت عادت نداریم تا زمانی که پای عناوین جهان آزاد به میان میآید، نامی از سری فاینال فنتسی (Final Fantasy) بیاوریم. درست است که نسخههای گذشته این سری، داستان ها و دنیاهای عمیق و فوقالعاده دوست داشتنی و زیبایی داشتهاند اما تا پیش از ساخته شدن بازی Final Fantasy 15، این سری به مانند بسیاری از عناوین نقش آفرینی و جهان آزاد، دنبال نمیشد و سبک و سیاقی مخصوص به خود را داشت. با این حال، بازی Final Fantasy 15 که در سال 2016 منتشر شد، همه این معادلات را بر هم زد. Final Fantasy 15 که یکی از طولانی ترین و عجیب ترین روندهای توسعه را در بین بازی های ویدیویی در طول تاریخ داشته است، توانست سری Final Fantasy را وارد مسیر جدیدی کند که نه تنها بازیبازان جدید و تازه کار، بلکه طرفداران کهنه کار و مسن سری نیز از تجربه آن لذت ببرند. Final Fantasy 15 که ساخت آن بیش از 10 سال طول کشید و مسیر توسعه دهندگان در این راه، بار ها و بارها تغییر کرد و تکامل یافت، تقریبا برای طرفداران و بازیبازان به یک بازی دست نیافتنی تبدیل شده بود و انتشار این عنوان، سرانجام بار بزرگی را هم از روی دوش بازیبازان و هم از روی دوش شرکت اسکوئر انیکس (Square Enix) برداشت. در بازی Final Fantasy 15 بازی بازان می توانستند با دردست گرفتن کنترل یک شخصیت کاملا جدید و یاران باوفایش (برادرانش)، ماجرای طول و دراز و سرگرم کنندهای را پشت سر بگذارند. Final Fantasy 15 قطعا یک بازی بی نقص نیست اما آن قدر موارد خوب و سرگرم کننده و البته جهانی وسیع و به شدت زیبا دارد که حداقل بتواند همه سلیقه ها را راضی نماید.

Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain
چه کسی فکرش را می کرد که سری Metal Gear Solid یک روز جهان آزاد شود؟! همه ما همیشه عادت داشتیم تا نسخه های مختلف این سری فوقالعاده و افسانهای را به صورت خطی و کاملا داستان محور دنبال کنیم اما هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) با ساخت بازی Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain به بهترین شکل، حرف خود که عناوین جهان آزاد را تکامل صنعت بازی های ویدیویی میدانست، تایید و اثبات کرد. در بازی Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain حالا یک دنیای وسیع و پر از جزئیات در اختیار شما بود و بازیباز کاملا آزاد بود تا با هر روش و سبک و سیاقی مراحل و ماموریت ها را به پایان برساند. شاید تا پیش از بازی Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain، آزادی عمل در یک عنوان که درون مایه گیمپلی آن را مخفی کاری تشکیل میداد، تا این حد دیده نشده بود. البته Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain را نیز نمیتوان یک بازی بی نقص به حساب آورد. بسیاری از طرفداران قدیمی سری عقیده دارند که جهان آزاد شدن Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain، باعث شده تا روایت داستان نسبت به نسخههای پیشین، نقش کمرنگی را در طول بازی ایفا کند و این برای یک فرانچایز مبتنی بر داستان، عنصر خوبی نیست. علاوه بر اینها، خراب شدن رابطه کوجیما با شرکت کونامی (Konami) باعث شده بود تا بخش ها و فصل های پایانی بازی به شکل کامل ساخته نشود و داستان به نوعی نیمه کاره رها شود که باعث ناراحتی تمام بازیبازان شد. با این حال، هیچ کس نمیتواند منکر شود که Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain با جهانِ آزاد خود، سبک اکشن مخفی کاری را به اوج تکامل خود رساند و این بزرگترین دستاورد کوجیما است.

Fallout 4
تمام چیزهای بدی که در مورد بازی Fallout 76 شنیدید را فراموش کنید! بازی Fallout 4 که به عقیده بسیاری از طرفداران، تکامل سری و نسخه سوم را نشان میداد، دنیایی بی نظیر و فوقالعاده داشت. Fallout 4 با پیشروی راه سری و تکامل دادن به ساختار بازی قبلی، یعنی Fallout 3، توانست تجربه ای فراموش نشدنی را برای بازیبازان خلق کند. اگر عاشق تیراندازی کردن، جست و جو کردن و لوت کردن هستید، Fallout 4 قطعا عنوانی است که از تجربه آن لذت خواهید برد. به غیر از دنیای واقعا فوقالعاده و جذاب بازی، Fallout 4 در حالی به عنوان یکی از بهترین بازی های سال معرفی شد که بسیاری از جوانب آن، بوی کهنگی میدادند! به عنوان مثال، سیستم شوتینگ یا تیراندازی بازی به مانند عناوین نسل اخیر، نرم و روان نبود یا جلوههای بصری بازی به نوعی تاریخ مصرف گذشته به نظر میرسید. با این حال، دنیای بی نظیر و حس کاوش فوقالعاده در آن باعث شد تا Fallout 4 به یکی از بهترین بازی های این نسل تبدیل شود. موفقیت این بازی سبب شد تا سازندگان به فکر ساخت بازی Fallout 76 بیفتند و در واقع همان فرمول تثبیت شده را وارد دنیای آنلاین و چند نفره سازند اما به سختی شکست خوردند!

Assassin’s Creed Origins
در همین قسمت از مقاله، یک نسخه دیگر از سری Assassin’s Creed را بررسی کردیم که Assassin’s Creed 4 Black Flag نام داشت. اگر Black Flag را یک رشد و توسعه اساسی برای ساختار کلاسیک سری Assassin’s Creed در نظر بگریم و آن را پیشرو بدانیم، بازی Assassin’s Creed Origins را باید آغازگر یک نسل کاملا جدید برای این سری پر طرفدار به حساب آورد. در حالی که به نظر میرسید بازی بازان به صورت عمومی، از ساختار قدیمی و کلاسیک سری بازی های Assassin’s Creed خسته شده بودند، سازندگان تصمیم گرفتند تا سبک بازی را به صورت کلی تغییر دهند و آن را بیشتر به سمت نقش آفرینی سوق دهند. Assassin’s Creed Origins برروی مرز بین ماجرایی و نقش آفرینی حرکت میکرد و توانست آن قدر خوب این کار را انجام دهد که همه عاشق آن شدند. جست و جو و کاوش در مصرِ باستان، قطعا تجربه ای است که هیچگاه تا به حال تجربه نکردهایم و دنیای بزرگی که یوبیسافت در اختیار ما قرار داده بود، مدت ها بازیبازان را سرگرم میکرد. سیستم مبارزات کاملا جدید، دنیایی با ساختار متفاوت، داستانی با ساختار متفاوت، اضافه شدن عناصر نقش آفرینی (مانند ارتقا دادن شخصیت و لوتینگ) و مواردی از این دست، باعث شدند تا Assassin’s Creed Origins نسل و دوره ای جدید و موفق را برای سری Assassin’s Creed آغاز کند.

هنوز مسیر طول و درازی تا پایان راه باقی مانده است. در این مطلب، تنها ۱۰ بازی جهان آزاد برتر در نسل هشتم را با هم بررسی کردیم اما عناوین بیشتری باقی میمانند و در قسمتهای بعدی (قسمت آخر) این مطلب در مورد آنها صحبت میکنیم. همچنین درست است که عمر نسل هشتم کنسول ها در اواخر سال آینده میلادی به پایان میرسد اما این به معنی عدم عرضه بازی خوب در این فاصله نیست و قطعا تا آن زمان، عناوین جهان آزاد خوب و فوقالعاده ای منتشر خواهند شد. از بین این عناوین جهان آزاد که با هم مرور کردیم، کدام یک را تجربه کردهاید؟ به نظر شما چه عاملی باعث خاص شدن و اعتبار پیدا کردنِ عناوین جهان آزاد میشود؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
لینک کوتاه: